موضوع کتاب راجع‌به چیه؟ الگوهای فکری خاصی که میزان ثروتت رو پیش‌برنامه‌ریزی می‌کنن

هر آدمی رابطه‌ی متفاوتی با پول و ثروت داره. بعضی آدم‌ها مصداق این ضرب‌المثل هستن که دست به خاک میزنن طلا میشه. افراد دیگه‌ای با یه ایده‌ی تجاری خوب، پول زیادی به‌دست میارن؛ اما بعد خودخواه میشن و ثروتشون یا به‌باد می‌ره یا با سرمایه‌گذاری‌های بد ازدستش میدن. بعضی‌ها هم حتی یه ریال نمی‌تونن سرمایه‌گذاری کنن و مدام شکست می‌خورن.

خیلی از آدم‌ها تصور می‌کنن همین که درباره‌ی استراتژی‌های کسب‌وکار و مدیریت مالی اطلاعات پیدا کنن، خودبه‌خود توی امور مالی موفق میشن؛  اما باید بدونی درآمدت انقدر که به الگوهای فکری ناخودآگاهت بستگی داره، به داشتن مهارت یا شانس بستگی نداره.

هرکس ساختارهای فکری مخصوص خودش رو داره که به‌صورت دائمی روی هارد‌دیسک داخلیش ذخیره شده. ذهن میلیونرها برای ثروتمندبودن برنامه‌‌ریزی شده؛ درحالی‌که دیگران برای درآمد سطح متوسط یا کم برنامه‌‌ی ازپیش‌ تعیین‌شده دارن. تجربیات و الگوهای دوران کودکی، این الگوهای فکری رو شکل میدن و به‌حدی رفتارت رو هدایت می‌کنن که بعدها مستقیماً روی سطح ثروت تو تاثیر می‌ذارن.

اگه هزاران‌هزار یا میلیون‌ها یا حتی میلیاردها جمله و حرف بگم، درآمد تو و بقیه‌ی آدم‌ها به‌سختی از سطوحی که در دوران کودکی براتون شکل گرفته، تغییر می‌کنه. 

می‌دونی چرا؟ چون ناخودآگاه آدم‌ها مثل ترموستات عمل می‌کنه، اگه این ترموستات روی درجه‌ی خیلی پایین تنظیم شده باشه، به‌محض‌ اینکه پول اضافه‌ای به‌دست بیاد، اون رو دور می‌ریزی؛ اما اگه ترموستات روی سطح بالا یعنی روی ثروت عظیم تنظیم شده باشه، فوراً با پس‌اندازکردن، کمبود پول رو جبران می‌کنی و معمولاً مطمئنی که ثروتت بیشتر میشه.

اکثر آدم‌ها جوری برنامه‌ریزی شدن که درآمد پایینی داشته باشن؛ یعنی خیلی‌ها پتانسیل ثروتمندشدن رو دارن، اما تعداد کمی موفق میشن ثروتمند بمونن و ثروت پایداری رو جمع کنن. میلیاردرهای خودساخته‌ای مثل دونالد ترامپ ممکنه هربار مقدار ناچیزی از ثروت خودشون رو ازدست بدن، اما این آدم‌ها همیشه دوباره اون ثروت رو به‌دست میارن؛ چون مثل میلیاردرها فکر می‌کنن. هرکسی که بخواد از این آدم‌ها الگو بگیره، اول باید یاد بگیره که الگوهای فکری خودش رو کنار بذاره و بعد به‌جای اون‌ها الگوهای ذهن ثروتمند رو جایگزین کنه.