موضوع کتاب درباره‌ی چیه؟ می‌فهمی کدوم ویژگی‌های خودت رو دوست نداری و چطور باهاشون آشتی کنی تا زندگی‌ت متحول بشه

وقتی ۲۸ سالم بود، شب خیلی گندی رو پشت سر گذاشتم. اون شب رو مثل شب‌های دیگه به عیاشی و مست‌کردن گذرونده بودم و وقتی به هوش اومدم سردی سنگ‌های کف حمام و بدن درد شدیدی رو حس کردم. هیچ‌کس جز خودم، نه مادرم، نه پدرم، نه هیچ شاهزاده‌ی سوار بر اسب سفیدی نمی‌تونست حال منو خوب کنه. از خودم که توی آینه دیدم وحشت کردم. اونجا بود که متوجه شدم باید به حال خودم یه فکری بکنم. از اون روز به‌بعد به‌مدت ۱۱ سال هزینه و وقت صرف کردم تا درمان شدم؛ اما هنوزم احساس می‌کردم از بخش‌هایی از وجود خودم متنفرم.

یه روز توی یه جلسه‌ی گروهی داشتم حرف می‌زدم که یهو رهبر گروه به من گفت: تو خیلی هفت‌خطی! از این حرف تکون خوردم. خودم می‌دونستم زرنگ و هفت‌خطم. اما شدیدا دلم میخواست از دست این ویژگی خلاص بشم. همیشه سعی کرده بودم با بخشندگی زیاد این ویژگی رو جبران کنم. اما اون ادامه داد: چرا از این ویژگی خودت بدت میاد؟

احساس اون لحظه‌ی من حماقت و شرم بود. گفتم از این زرنگی که توی وجودمه، خجالت می‌کشم؛ چون فقط موجب درد و رنج خودم و بقیه شده. اونجا رهبر گروه که اسمش جن بود به من جمله‌ای رو گفت که برای همیشه سرلوحه‌ی زندگیم شد. اون گفت: چیزی رو که مالکش نشی، مالک تو میشه!

این دقیقا حرفیه که یونگ به‌شکل دیگه‌ای می‌زنه. یونگ اولین‌بار واژه‌ی سایه رو برای قسمت‌هایی از وجود انسان به‌کار برد که به‌خاطر نادونی یا ترس یا خجالت طردشون کردیم. جمله‌ش خیلی ساده و عمیقه: «سایه، اون کسیه که تو نمی‌خوای باشی!» اون میگه برای اینکه آدم کاملی باشی، لازمه که با سایه‌ت یکپارچه بشی. بنابراین چاره‌ای نداری جز اینکه با سایه‌ت روبه‌رو بشی، با بدی‌ها دست‌وپنجه نرم کنی و با اهریمن در بیامیزی. هیچ راه دیگه‌ای وجود نداره!

من یعنی دبی فورد میخوام توی کتاب نیمه‌ی تاریک وجود، این بخش از وجودت رو که یونگ بهش میگه سایه، بهت نشون بدم تا ویژگی‌های شخصیتی خودت رو به‌تمامی از سایه خارج کنی و بهشون نور بتابونی. اینطوری می‌بینی که چه موهبت‌هایی رو از ترس دوست‌داشتنی‌نبودن و بی‌ارزش‌بودن توی تاریکی انداخته بودی و خودت خبر نداشتی! به قول یونگ: «طلا در تاریکی نهفته است.»

توی خلاصه کتاب «نیمه‌ی تاریک وجود» چکیدا بهت یاد میده که:

  • چرا باید با سایه‌ی خودت آشتی کنی و دوستش داشته باشی؟
  • چطوری می‌تونی گنج طلای درونت رو از دل تاریکی‌ها بیرون بکشی؟
  • چرا نقاب‌زدن و خود واقعی رو پنهان‌کردن اینقدر انرژی‌بره؟