موضوع کتاب دربارهی چیه؟ یاد میگیری که احساسات خودت رو درک کنی و از اونها استفاده کنی
یه شیر از پشت یه درختی به سمت تو حمله میکنه، تو دو روزه که چیزی نخوردی و با یه قارچ رنگارنگ روبهرو میشی، یه نفر سعی میکنه تو رو با یه تبر سنگی بکشه.
اگه توی دوران ماقبل تاریخ زندگی میکردی، اینها فقط یه تعداد از موقعیتهای فوری بودن که تو ممکن بود باهاشون مواجه بشی. انسانهای اولیهای که تونستن به این موقعیتها پاسخهای درستی بدن و موفق بشن، اجداد ما هستن و اونهایی که شکست خوردن، شانس بقا رو از دست دادن.
ما یهسری احساسات داریم و احساساتی مثل ترس یا احتیاط، نقش مهمی توی نحوهی واکنش ما به چالشهای محیطی دارن. درسته که احساسات میتونن مفید باشن و اتفاقاً خیلی هم مفید هستن؛ ولی همیشه این احتمال وجود داره که اونها از حالت تعادل خارج بشن و وقتیکه این اتفاق رخ بده، زندگی تو میتونه از حالت تعادل و کنترل خارج بشه. جامعه هم نسبت به دوران ماقبل تاریخ خیلی تغییر کرده؛ بههمیندلیل احساساتی که تو داری و برای کمک به بقای تو بهخوبی تنظیم شدن، میتونن امروزه تو رو به دردسر بندازن.
من لئونارد مِلودینو هستم و توی این کتاب میخوام به پژوهشهای عصبشناسی مدرنی بپردازم که طرز تفکر ما رو درمورد احساسات تغییر دادن. همینطور یهسری نکات علمی رو برای کمک به تو توی مهار احساسات میخوام ارائه بدم و همینطور نشون میدم که چطوری مهار احساسات میتونه به تو برای رسیدن به موفقیت بیشتر توی شغل، روابط و توانایی بیشتر برای دستیابی به اهداف کمک کنه.
تویِ خلاصه کتاب «ذهن احساساتی» چکیدا بهت یاد میده که:
- چطوری میتونی مغز خودت رو مجدداً سیمکشی کنی؟
- چرا باید احساسات خودت رو بنویسی؟
- چطوری اونهایی که شادتر هستن کمتر مریض میشن؟