کتاب راجع‌به چی صحبت می‌کنه؟ اینکه در اردوگاه‌های مخوفِ کارِ اجباریِ شوروی زندانی‌ها چه رنجی می‌کشیدن!

درست وقتی‌که مردم روسیه به‌دنبال ساقط‌کردن حکومت تزارها بودن، گروه جدیدی از انقلابیون با وعده‌ی ساخت آرمان‌شهری رؤیایی، مکتب کمونیسم رو بین مردم تبلیغ می‌کردن. اون‌ها از بهشتی صحبت می‌کردن که همه‌ی مردم فارغ‌از اینکه غنی باشن یا فقیر و رعیت باشن یا ارباب در پیشگاه دولت به یک چشمِ برابر دیده می‌شن. از فرصت برابر برای رشد و حذف فقر طبقاتی صحبت می‌کردن. هدف اون‌ها یک چیز بود؛ خدمت به خلق!

با‌این‌حال اون‌چیزی که در عمل اتفاق افتاد، بیش‌تر از اونکه به بهشت شبیه باشه، به جهنم شباهت داشت. آرمان‌شهرِ پوشالی کمونیست‌ها به ویران‌شهری تبدیل شد که نه‌تنها زندان‌های متعدد داشت، بلکه برای اولین‌بار برای مجازات‌کردم مردم پدیده‌ی جدیدی به‌اسم اردوگاه‌های کار اجباری رو تعریف می‌کرد؛ اردوگاه‌هایی که طبق آمار از ۱۰درصد مردم شوروی میزبانی کردن.

کتاب مجمع الجزایر گولاگ ازاین‌نظر که در فضای پر از خفقان شوروی نوشته شده، از اهمیت بالایی برخوردار هست. الکساندر سولژینتسین که خودش عضو حزب کمونیست بوده، به‌جرم خیانت سیاسی به کار در اردوگاه‌هایی گولاگ محکوم می‌شه؛ اردوگاه‌هایی که تا کسی تجربه‌شون نکرده باشه، نمی‌تونه هیچ تصور درستی از بی‌رحمیِ موجود در اون‌ها داشته باشه.

خلاصه کتاب مجمع الجزایر گولاگ از اوج بیچارگی و بدبختی‌ای می‌گه که در طول حکومت استالین، به مردم شوروی روا داشته شده.

در ادامه‌ی خلاصه کتاب مجمع الجزایر گولاگ، چکیدا بهت می‌گه که:

  • فعالیت در رژیم استالین چطوری بود؟
  • دزدیدنِ چندتا سیب‌زمینی برابر با چندسال کار در اردوگاه‌های گولاگ بود؟
  • چرا فرارکردن از اردوگاه‌های گولاگ نشدنی بود؟