موضوع کتاب راجعبه چیه؟ اگه شغلت صرفا پیروی از دستورات باشه، تو قابل جایگزینشدن هستی
اوضاع برای هکتور سخت بود. اون و خیلی آدمهای دیگه بهعنوان کارگر روزمزد، کنار خیابون کویینز منتظر میموندن تا کارفرماها به اونجا بیان و تعدادی از کارگرها رو برای کار با حداقل دستمزد انتخاب کنن.
از نظر کارفرماها همهی این کارگرها با هم یکسان بودن و هیچ وجهتمایزی نداشتن؛ بنابراین دلیل خاصی برای انتخاب هکتور از بین بقیهی کارگرها وجود نداشت و اگه انتخاب میشد از روی خوششانسی بود.
با انقلاب صنعتی، دیگه به نیروهای متخصص برای تولید محصولات پیچیده نیازی نبود. درعوض، تقریبا هر فرآیند تولید به مراحل سادهتر و کوتاهتر تبدیل میشد که حتی کارگران نسبتا غیرماهر هم میتونستن اونها رو انجام بدن.
مثلا، آدام اسمیت نوشته: «ده کارگر کارخونه که مهارتهای زیادی هم ندارن و حقوق کمتری هم میگیرن، میتونن هزار برابر بهتر از یک مهندس ماهر، کار انجام بدن.»
بهخاطرهمینه که کار خیلی از مشاغل تولیدی سادهست. فقط به کارگرانی نیازه که در محل کار ظاهر بشن و دقیقا دستورالعملها رو دنبال کنن.
اگه توی کار چنین فردی هستی، مشکل اینه که ممکنه خیلی زود تعویض یا اخراج بشی و مطمئنا فرصتی برای مذاکره برای افزایش حقوق و مزایای خودت نداری. حالا متوجه میشی که چطور مشاغل کارخونهای در غرب رو نیروهای چینی و هندی پر میکنن؛ یعنی کشورهایی که آدمهای اونها توانایی یکسانی توی پیروی از دستورات دارن و پول کمتری هم دریافت میکنن.
توی دنیای امروزی میشه گفت شغلهای دولتی یا تجاری که فرصت سپردن به دست کسان دیگه رو ندارن، در معرض تهدید و ازبینرفتن هستن. کارگزاران سهام، آژانسهای مسافرتی، معلمان و خیلی از متخصصانی که عادت داشتن در محل کار حاضر بشن و اونچیزی رو که بهشون گفته شده انجام بدن، بیشتر و بیشتر قابل جایگزینی و برونسپاری هستن. مشاغلی که کارشون صرفا پیروی از دستورالعملهاست، میتونه توسط هر کسی و در هر مکانی انجام بشه.