تصمیمات بد ما یا ناشی از نادونیه یا پیچیدگی اطلاعات

چرا معمولا تصمیماتی که می‌گیریم، بهترین انتخاب ممکن به‌نفع ما نیستن؟ دلیلش اکثراً برمی‌گرده به بیش‌ازحد کم یا زیادبودن اطلاعاتمون؛ طوری که نمی‌تونیم عواقب تصمیماتمون رو پیش‌بینی کنیم. ما فقط و فقط زمانی می‌تونیم تصمیمات منطقی بگیریم و انتخاب‌های درستی داشته باشیم که حجم اطلاعاتمون «کافی» باشه؛ طوری که ذهنمون بتونه پردازشش کنه.

فرضا وقتی می‌خوایم طعم بستنی و جایی رو که باید ازش بستنی بخریم انتخاب کنیم، فورا ظرف چندثانیه این تصمیم رو می‌گیریم. یه‌نگاهی به طعم‌ها میندازیم و برحسب تجربه می‌دونیم که مثلاً بستنی شکلاتی خوشمزه‌تر از بستنی با طعم توت فرنگیه. یعنی همه‌ی اطلاعات لازم رو داریم و فورا اون‌هارو پردازش می‌کنیم.

با‌این‌حال توی موقعیت‌های جدی‌تر که قراره تصمیمات‌ مهم‌تری بگیریم، طبیعتا احساسمون هم فرق می‌کنه؛ مثلا فرض کن قراره از بین وام‌های مختلف، یکی رو انتخاب کنی و براش درخواست بدی. قبل از هرکاری باید بتونی از بین مدل‌های مختلف وام که هرکدوم شرایط بازپرداختش متفاوته، یکی رو انتخاب کنی. طبیعیه که اطلاعات مربوط به همه‌ی وام‌ها روی یه برگه ساده و خلاصه نوشته نشده و برای فهمیدن اون‌ها باید برگه‌های مربوط به هر وام رو جداگونه بررسی کنی و اطلاعات مورد نیازت رو به‌دست بیاری.

بذار ساده‌ش کنم: حتی وقتی همه‌ی اطلاعات یه مسئله دراختیارت باشه، باز هم باید بتونی اون‌ها رو مرتب کنار هم بچینی تا ذهنت تفاوت‌ها رو پردازش کنه. حجم زیادی از اطلاعات دسته‌بندی نشده، می‌تونه ما رو به‌شدت سردرگم کنه.

توی خلاصه کتاب سقلمه، چکیدا بهت یاد میده که:

  • چطور تصمیمات اشتباه ما می‌تونه در طولانی‌مدت آسیب‌زننده باشه؟
  • سقلمه چه رابطه‌ای با تصمیمات درست زندگی ما داره؟
  • چطور از بین گزینه‌های زیاد پیش رو، بهترین رو انتخاب کنیم؟