موضوع کتاب راجع‌به چیه؟ یاد می‌گیری چطور حتی بزرگ­‌ترین موانع رو به فرصت تبدیل کنی

اکثر آدم‌­ها به‌محض این که با مانعی روبه‌رو میشن، خودشون رو می­‌بازن و ایمانشون رو ازدست می­دن؛ چون اعتقاد دارن هر مانعی الزاما نشونه‌ی تغییر مسیر یا تسلیم هست؛ اما همه‌ی ما دیدیم کسایی رو که با موانع زندگیشون دست‌وپنجه نرم کردن و نه‌تنها اون­‌ها رو از سر راه برداشتن، بلکه تونستن از موانع برای خودشون فرصت بسازن. شاید هر قدمی که برمی‌­داشتن، این جمله‌ی معروف رو با خودشون زمزمه می­‌کردن که «اگه توی بازی دشمن دیدی، یعنی داری مسیر رو درست می­ری».

راهکارهایی که اون­‌ها رو به این موفقیت رسونده، امروز چراغ راه ماست.

آدم­‌های قدرتمند به این نتیجه رسیدن که مانع، توی هر کاری و توی هر مرحله‌­ای از زندگی می‌­تونه وجود داشته باشه؛ گاهی در قامت یه رئیس بدقلق و ترش‌­رو که امیدمون به پیشرفت رو کور می‌­کنه و گاهی توی قالب شرایط اقتصادی بدی که فرصت کارکردن پیش رومون نمی­‌ذاره و هزار مانع ریز و درشت دیگه که توی زندگی روزمره باهاشون مواجه می‌­شیم. اولین شرط لازم برای پریدن از روی موانع، اینه که به‌جای فرار بایستیم و با مانع روبه‌رو بشیم؛ ازش به‌نفع خودمون استفاده کنیم و عملاً از اون برای خودمون سکوی پرتاب بسازیم. این کتاب راه رو به ما نشون می­ده.

توی این خلاصه کتاب درباره‌ی مرد مشهوری می­‌خونی که برای این که قدرت دفاع از حق ارث و میراثش رو داشته باشه، توی دهنش سنگ­ریزه ریخت و سعی کرد توی جمع حرف بزنه؛ همچنین می‌بینی وقتی که توماس ادیسون آزمایشگاه میلیون‌دلاریش رو توی آتیش‌سوزی ازدست داد و تموم نمونه­‌های اولیه‌ش به خاکستر تبدیل شد، واکنشش چی بود. علاوه‌بر این‌ها، می­‌بینی که ناسا، فضانوردانش رو چجوری برای مقابله با موانع آماده می­‌کنه.

در ادامه‌ی خلاصه کتاب مانع یک راه است، چکیدا بهت میگه که:

  • چطور می‌تونیم موانع رو بهتر درک کنم؟
  • چطور احساسات کنترل نشده می‌تونن مواجهه با موانع رو برای ما سخت‌تر کنن؟
  • چطور نقاط صعف موانع رو بشناسیم؟