موضوع کتاب راجعبه چیه؟ چطور میشه زندگی پربارتری داشت؟
بزرگراه به خاطر یه تصادف بسته شده، مسیر جایگزین از وسط ناکجاآباد میگذره و بنزین هم تموم شده. جان که مشاور مدیریته، تصورشم نمیکرد که سفرش اینقدر استرسزا باشه.
وقتی جان دنبال پمپ بنزین میگرده، به یه مکان عجیب و کوچیک بهاسم کافه چرایی برمیخوره. این کافه یه کافیشاپ معمولی نیست و وقتی جان منوی کافه رو میبینه، با سه سوال بنیادی بزرگ روبهرو میشه.
خوشبختانه آدمهای دانا و فوقالعادهای که پاتوقشون توی کافه چرایی هست، به کمک جان میان و با تعریفکردن داستانهاشون به جان یاد میدن که چطور هدفش رو توی زندگی پیدا کنه.
در ادامه خلاصه کتاب کافه چرایی، چکیدا علاوهبر درسهای زندگی که جان توی اون کافه یاد گرفت، بهت میگه که:
- از لاکپشتهای دریایی سبز چی میتونیم یاد بگیریم؟
- چطور تبلیغات، چشمانداز زندگیمون رو مبهم و تار میکنه؟
- چرا بهنظر میاد آدمای خوشحال، قدرتهای جادویی دارن؟