این کتاب راجع‌به چیه؟ بهت یاد میده که قدرت خودت رو بشناسی و مسئولیت زندگیت رو بپذیری

همه‌ی ما آدما برای زندگی آرزوهایی داریم. بعضی‌هامون دوست داریم به قدرت برسیم. بعضی‌هامون می‌خوایم به استقلال مالی دست پیدا کنیم و بعضی‌هامون هم دنبال تاثیرگذاری مثبت روی جامعه هستیم. 

معمولا اکثر کتاب‌ها و مقالات توسعه‌ی فردی میگن که برای دنبال‌کردن اهداف و آرزوهات باید قدم‌های مشخصی برداری و کارهای خاصی رو انجام بدی؛ مثلا بعضیاشون از اولویت‌بندی کارها صحبت می‌کنن، بعضی‌هاشون از مرتب‌کردن میزِ کار میگن یا بعضی‌هاشون رو مهارت‌های شبکه‌‌سازی تمرکز می‌کنن. ازنظر من، همه‌ی این کارها تاثیرگذار هستن، اما راستش اینا توصیه‌هایی نیستن که بتونن تو رو در مسیر رسیدن به اهدافت کمک کنن. توی این کتاب خبری از این‌جور توصیه‌ها نیست.

من باور دارم که قبل از همه‌ی این توصیه‌ها ما نیاز به شناختِ بهترِ خودمون داریم.

توی خلاصه کتاب «تو همانی که می‌اندیشی» قراره با قدرتِ وجودت آشنا بشی. با خوندن این خلاصه کتاب، متوجه میشی که چطور همه‌چیزِ زندگیت، از شخصیت قدرتمند و سلامتی جسمیت گرفته تا دستاوردهای هنری و شرایطی که توش زندگی می‌کنی، حاصل افکارت هستن. وقتی این‌چیزا رو درک کردی، می‌بینی که چه منبع بی‌نهایتی در درون خودت داری که تا حالا ازش استفاده نمی‌کردی. این خلاصه کتاب بهت کمک می‌کنه تا از این منبع بی‌نهایت در جهت رسیدن به آزادی نامحدود استفاده کنی.

توی خلاصه کتاب «تو همانی که می‌اندیشی» چکیدا بهت میگه که:

  • چرا ذهن تو مثل یه باغه؟
  • چطور افکارت می‌تونه تو رو بزرگ‌تر از سن واقعیت نشون بده؟ 
  • چرا رویاپردازی خیلی خوبه؟