این کتاب راجعبه چیه؟ از بحرانها یاد بگیر و رشد کن
زمانهایی وجود داره که زندگی بهطرز خیرهکنندهای سخت میشه و افکار آزاردهندهای که خواب رو بهت حروم کرده بودن، به واقعیتهای بیرحمانهای تبدیل میشن؛ فکرهایی مثل اگه من رو رها کنه چی؟ اگه شغلم رو ازدست بدم چی؟ اگه بچهم مریض بشه چی؟ تازه فقط هم اینا نیست؛ چالشهای پیشبینینشده یا فاجعههایی که اصلا تصورش رو هم نمیکردی مثل یه طوفان، زندگیت رو تیکهپاره میکنن؛ بعدش تو میمونی و تیکههایی که باید جمعشون کنی.
وقتی بدترین اتفاق ممکن رخ میده، طبیعیه که فکر کنی زندگی دیگه هیچوقت دوباره مثل سابق نمیشه و واقعا هم از خیلی جهات همینطوره. بااینحال میشه با تلاش، بحران رو پشت سر گذاشت و به آدمی قویتر، هدفمندتر و قدرتمندتر از چیزی که فکرش رو میکردی تبدیل شد.
توی خلاصه کتاب «انتظارش را نداشتم» چکیدا بهت میگه که:
- چطور از بحران هویتی ناشی از ضربات روحی و روانی سنگین جون سالم بهدر ببری؟
- چرا باید احساس گناه رو کنار بذاری؟
- چطور میتونی حتی وقتی حالت خوب نیست، هوای بقیه رو داشته باشی؟