این کتاب راجعبه چیه؟ با خوندنش متوجه میشی که سیستمهای قضایی و کیفری نمونهی کوچیکی از جامعه هستن و میتونن توی درک بهتر نظام اجتماعی بهت کمک کنن
شاید توی نگاه اول واضح نیست که چرا زندان بخش مهمی از جامعه محسوب میشه. درسته که زندانها بخش جداییناپذیر و پذیرفتهشدهای از سیستم حقوقی ما هستن، اما توی دنیای امروزی خیلی عادی و کماهمیت بهنظر میرسن؛ چون تصور عموم بر اینه که زندان یه راهحل ساده برای تنبیه مجرمین محسوب میشه.
بااینحال واقعیت اینجاست که زندان اهمیتی فراتر از یه تنبیه ساده و پیشپاافتاده داره و درک ساختارش میتونه به درک بهتر جامعه کمک کنه. همین چند صد سال پیش، زندانها تصویر کاملا متفاوتی توی جوامع داشتن. مظنونین معمولا درطول فرآیندهای تحقیقاتی شکنجه میشدن و مجرمانِ محکوم هم به شکل غیرانسانی و ظالمانهای در ملاء عام بهعنوان درس عبرتی برای مردم و نمایش اراده و قدرت حاکمیت اعدام میشدن.
بااینحال جامعهی امروزی تحت تاثیر ایدههای روشنفکری قرار گرفته؛ چون نیازها و ارزشهای اجتماعی دستخوش تغییرات بنیادینی شده و مهمتر اینکه این تغییرات روی مجازات هم تاثیر گذاشته. توی دنیای امروز مجازاتها از اون حالت دهشتناک خارج شدن و دیگه با قصد زهرچشمگرفتن از مردم و اثبات سلطهی پادشاهها بهکار نمیرن؛ اما آیا این تغییر رویه واقعا با هدف انسانیترکردن مجازاتها صورت گرفته یا صرفا درجهت منافع پادشاه غایب دیگهای بوده؟
من میشل فوکو، نویسندهی این کتاب هستم و اعتقاد دارم ما نباید صرفا بهخاطر این تصور اثباتنشده که مجازاتها با گذر زمان بهاصطلاح «انسانیتر» شدن، به خودمون افتخار کنیم. دراصل باور من بر اینه که تغییر رویه از اعدامهای وحشیانه به مجازاتهای سبکتر اتفاقا روند غیرانسانیتری بود؛ چون بهجای جسم مجرم، روح اون رو هدف قرار میداد و نشوندهندهی این بود که آدمیزاد چطور توی غلوزنجیرِ ماشینِ صنعت گرفتار شده.
من به این باور دارم که برای درک و اصلاح پایههای جامعهی امروزی، باید دربارهی عملکرد زندانها فکر کنیم و حتی اگه نیاز باشه، دربارهشون بازنگری کنیم؛ بهخاطر همینه که توی این کتاب به مبحث زندان و تاثیر عصر صنعتی روی اون میپردازم.
توی خلاصه کتاب «مراقبت و تنبیه» چکیدا میخواد بهت بگه که:
- چه ارتباطی بین شیوع طاعون و نظم جوامع صنعتی وجود داره؟
- چطور میشه یه زندان رو طراحی کرد؟
- چرا امتحان صرفا یه معادل خوشآواتر برای تنبیه محسوب میشه؟