موضوع کتاب دربارهی چیه؟ یاد میگیری چطوری با احساساتی که بروز میکنن تعامل کنی
«من بهاندازهی کافی خوب نیستم»، «کاش شریک عاطفی بهتری بودم»، «فردا امکان نداره بتونم از پس ارائهم بر بیام». هیچکدوم از این فکرا برات آشنا نیستن؟ احتمالا چرا.
متاسفانه، صدای درونی ما بیشتر وقتا شبیه یه افسر آموزش نظامیه که تنها کارش قضاوت و تنبیه سفت و سخت و ایجاد گردونهای از احساسات منفیه.
توی این خلاصه کتاب یاد میگیری که این کلمههای خودسرزنشگری رو تشخیص بدی و بفهمی که اونا ماهیت تحریفکننده دارن و واقعیت رو بیان نمیکنن. راههایی بهت نشون داده میشه که با کمک اونا میتونی خودت رو از الگوهای غیرمفید و احساسات منفی که ذهنت با داستانهای تحریفشده ایجاد میکنه رها کنی. یاد میگیری که چابکبودن از نظر عاطفی به معنای اینه که بتونی بهمحض اینکه احساسی درونت بروز کرد، باهاش مواجه بشی؛ تواناییای که مطمئناً به نفع روابط و کارت و طبیعتا به نفع رابطهی خودت با خودته.
توی خلاصه کتاب «چابکی در مدیریت هیجانات» چکیدا بهت یاد میده که:
- اگه دوست نداری لبخند بزنی، مجبور نیستی این کارو بکنی.
- کماهمیت جلوهدادن نقاط ضعفت، چطور میتونه درواقع اعتمادبهنفست رو کم کنه؟
- اونایی که ادعا میکنن بازی گلف رو دوست دارن، بیشتر وقتا خودشون رو سرکار گذاشتن!