موضوع کتاب راجع‌به چیه؟ اینکه امید می‌تونه به مانعی برای زندگی بهتر تبدیل بشه!

امید و آرزو نیروی محرکه برای رسیدن به اهداف و خواسته‌ها هست؛ اما اگه بدونیم که همین امید و آرزو می‌تونه مثل مانع جلوی رسیدنت به رؤیاهات رو بگیره چی؟ اگه آینده‌ای که آرزوش رو داری، هیچ‌وقت با واقعیتِ زندگی هم‌سونباشه چی؟ احتمالا الان تعجب کردی؛ اما توی دلِ این سؤالات پیام‌های مهمی نهفته هست که درادامه راجع‌بهش صحبت می‌کنم.

باوجود اینکه درطول سال‌های گذشته پیشرفت قابل‌توجهی در زمینه‌هایی مثل کاهش نرخ مرگ‌ومیر نوزادان، بهبود بهداشت اجتماعی، افزایش رفاه و کاهش فقر صورت گرفته؛ اما بشر امروز بیش‌تر از هر زمان دیگه‌ای احساس افسردگی و ناامیدی می‌کنه.

به‌نظر من، دلیل این اتفاق رو باید در مسئله‌ی امید جست‌و‌جو کرد. معمولا امید رو با خوشحالی هم‌معنی می‌دونن؛ اما واقعیت اینه که امید چیزی جز یک آینده‌ی غیرواقعی تو ذهن تشکیل نمی‌ده. آدم‌ها در جست‌و‌جوی شادی، از ویژگی‌ها و شاخصه‌های شخصیتی مثل شجاعت، صداقت و انسانیت که به حالِ حاضرمون کمک می‌کنن، غافل می‌شن.

من تو این خلاصه کتاب قصه‌ی امیدواری را روایت نمی‌کنم؛ بلکه از این می‌گم که همه‌چیز کاملا و مطلقا به فنا رفته. وقتی زیر پتوی یک‌نفره‌ی بزرگ دراز کشیدی و به‌لطف وای‌فای غرق آسایش هستی، به‌سختی می‌تونی نسبت‌به شدتِ این به‌فنارفتن تصور درستی داشته باشی؛ اما من در ادامه بهت کمک می‌کنم تا به این تصورِ درست برسی.

در ادامه‌ی این خلاصه کتاب چکیدا بهت می‌گه که:

  • چرا تصمیماتِ کاملا منطقی لزوما بهترین تصمیمات نیستن؟
  • چطور جست‌و‌جوی شادی در زندگی مقصدی نداره؟
  • چگونه قراردادن هوش مصنوعی به‌عنوان یک سیستم کنترل‌گر اون‌قدرها هم بد نیست؟