خلاصه این کتاب دربارهی چیه؟ یاد بگیر چطور هم بهعنوان یه آدم حرفهای و هم بهعنوان یه آدم عادی رشد کنی
من سالهای زیادی رو کنار افراد موفقی، توی شرکتهای خیلی موفقی گذروندم که حتی بعضی از این شرکتها، شرکتهایی بودن که خودم اونها رو تاسیس کرده بودم و طی این سالها، متوجه این نکته شدم که سنجش آدمها فقط روی حساب مدتزمانی که سرِکارشون هستن، نمیتونه معیار مناسبی باشه.
اگه بهدنبال حرفهی رویایی خودت هستی، فکر میکنم که بتونم با روشنگری و بهواسطه فعالیتی که سالهای سال توی شرکتها داشتم و با کمک نمونههایی که از کارمندهای داخلی به یاد دارم، راهنماییت کنم تا به اونچه که میخوای برسی. البته نه فقط درباره کار، من یه مرد خانواده هستم که تونستم با سرطان هم مبارزه کنم و حالا از صمیم قلب دلم میخواد که بتونم درباره ایجاد تعادل بین کار و زندگی به افراد دیگه کمک کنم و دقیقا بههمینخاطر این کتاب رو نوشتم.
فراموش کردم تا قبل از شروع صحبت، خودم رو معرفی کنم. من کِلایتون کِریستنسن هستم که توی نوآوریهای تجاری تخصص دارم و سعی دارم خیلی خلاصه این نکات رو برات شرح بدم که اونچه باعث میشه رضایت شغلی داشته باشی، پول نیست، بلکه داشتنِ انگیزهست.
امروز میخوام تا با دید خردمندانهای که بهواسطه تجربیاتم به دست آوردم، به متخصصهای امروزی نشون بدم که چطور میشه یه زندگی با تعادل، صادق و با هدف داشت.
در ادامهی خلاصه کتاب «زندگیات را چگونه میسنجی؟»، قراره به کمک چکیدا متوجه بشی که:
- چطور شرکت عظیم بلاکباستر توسط کسبوکار نوپایی بهاسم نِتفِلیکس نابود شد؟
- چرا باید به فرزندانت اجازهی اشتباهکردن و شکستخوردن بدی؟
- چطور موفقیت جهانیِ ایکهآ، فقط بهخاطر تمرکزشون روی یه کار ساده هستش؟