کتاب راجعبه چی صحبت میکنه؟ هر ایدهای رو میشه جوری ارائه کرد که همه میخکوب بشن
ایدههای عالی همیشه موفق نیستن؛ غالبا، حتی در جلبتوجه هم ناکام میمونن و به یک پروندهی خاکخورده در گوشهی کشو تبدیل میشن.
ایندرحالیه که بعضا ایدههای کمارزش و شایعات رو میبینیم که عین بمب صدا میکنن و به گوش همه میرسن.
بهعنوانمثال، به وحشتی که میلیونها پدرومادر آمریکایی دربارهی آبنباتهای مسموم هالووین داشتن، توجه کن. میلیونها پدرومادر نگران این بودن که بچههاشون در شب هالووین، آبنباتِ مسمومی رو از یک غریبه بگیرن. چیزیکه اونها نمیدونستن، بیاساسبودنِ این شایعه بود.
این شایعه باعث شد تا خیلیاز پدرومادرهای آمریکایی قید خرید این شکلاتها رو برای هالووین بزنن.
سوال اینجاست که چرا داستانهایی از این دست خیلی زود پخش میشن؟ چرا خلاصشدن از دستشون راحت نیست؟
جواب توی دو تا اصل هست: اول اینکه اونها بهیادموندنی هستن، دوم اینکه مردم مشتاق هستن اونها رو دهنبهدهن منتقل کنن.
با بهرهگیری از این دو اصل میشه خیلی راحت هر ایده رو طوری طراحی کرد که محبوب و بهیادموندنی بشه.
چند سال پیش در ایالات متحدهی آمریکا، گروههای بهداشتی مخصوصی وجود داشتن که میخواستن مردم رو آگاه کنن که ذرتِ بودادهای که توی سینما فروخته میشه، حاوی مقادیر خیلی زیادی چربی اشباع شدهست و خوردن اونها میتونه سلامتی رو به خطر بندازه.
باید خیلی ساده به مردم میگفتن که یک جعبه ذرت بوداده حاوی ۳۷گرم چربی اشباع شدهست که خیلی برای بدن مضره؛ اما این اطلاعات خشک و علمی چیزی نبود که توی ذهن مردم موندگار بشه و روی اونها تاثیر بذاره.
اونها یکچیز محبوبتر رو امتحان کردن:
چربی یک پاکت ذرت بودادهی کرهای با اندازهی متوسط که در سالن سینما فروخته میشه، بیشتر از یک بشقاب بیکن و تخممرغ برای وعدهی صبحانه، یک ساندویچ بزرگ و سیبزمینی سرخشده برای وعدهی ناهار و یک استیک برای وعدهی شام هست؛ حتی وقتی باهم ترکیب بشن!
این پیام واضح گسترش پیدا کرد و منجر به جایگزینی روغن نارگیل یا گزینههای سالم دیگه برای تمامی زنجیرههای غذایی موجود در سینمای آمریکا شد.
در ادامهی خلاصه کتاب ایده عالی مستدام، چکیدا بهت میگه که:
- چطوری میتونی اهمیت بستن کمربند ایمنی رو نشون بدی؟
- چرا خیلی از ایدههای عالی موفق نمیشن؟
- چطور داستانسرایی هر کسبوکاری رو برنده میکنه؟