موضوع کتاب دربارهی چیه؟ اینکه علم بهدرستی نتونسته ذات اخلاقی انسان رو تشخیص بده
در سالهای اخیر، روانشناسی مدرن و علوم اجتماعی ساختار پژوهشی جدیدی رو معرفی کردن که بهاسم «علم جدید اخلاق» شناخته میشه.
این تفکر جدید نسبتبه رفتارهای اخلاقی باعث شده تا خیلیاز روانشناسها و متخصصین ادعا کنن که بعضی از شاخصههای اخلاقی درست مثل بعضی از شاخصههای ظاهری مثل قد، رنگ چشم و رنگ مو ذاتی هستن و انسان هیچ کنترلی روی اونها نداره؛ بنابراین طبق این نظریهی علمی، اگه ما انسان خوبی هستیم، بهخاطر این نیست که آگاهانه خوبی رو انتخاب کردیم، بلکه بهخاطر اینه که خوبی، بخشی از واکنش خودکارِ ما هست.
بااینحال، آیا بهنظرت چنین نتیجهگیریای میتونه درست باشه؟
بهنظر ما، یعنی ویلیام دیمون و آنه کالبی که نویسندگان این کتاب هستیم، رویکرد روانشناسی مدرن نسبتبه مسائل اخلاقی از بیخ مشکل داره و توی این خلاصه کتاب قراره بهت نشون بدیم که چه چیزی دررابطهبا روانشناسی مدرن مشکل داره.
در ادامه قراره بهت بگیم که اخلاق یه ویژگی فطری در انسان هست و همچنین قراره بررسی کنیم که چطور مردم بهطور پویا انتخابها اخلاقی انجام میدن و چطور اخلاق رو بهمرورِ زمان در خودشون توسعه میدن.
برای اینکه ادعاهای ما موثق و قابلاتکا باشن، قراره از نمونههای انسانی مثال بزنیم که حد اعلای اخلاق رو در زندگیشون پیاده کردن؛ مثل نلسون ماندلا و النور روزولت!
بعد از خوندن این خلاصه کتاب متوجه میشی که چطور ویژگیهای ذاتی باعث میشن تا ناخودآگاه بهسمت چیزهای خوبی مثل ایمان، فروتنی و صداقت کشیده بشیم.
توی خلاصه کتاب «قدرت آرمانها» چکیدا بهت میگه که:
- چطور روانشناسی مدرن به بازیهای ذهنی اتکا میکنه؟
- چجوری مردم بدون اینکه متوجه باشن، اخلاقی رفتار میکنن؟
- چرا بعضی از مردم فکر میکنن که خودفریبی میتونه کمککننده باشه؟