موضوع کتاب چیه؟ درباره‌ی نوع استبداد در حکومت‌های پساتوتالیتر یاد می‌گیری و متوجه میشی که چکسلواکی چطور از زیر یوغ چنین حکومتی رها شد

در ۱۷ نوامبر ۱۹۸۹، خیابون‌های شهر پراگ در کشور چکسلواکی مملو از دانشجویانِ معترض شد. هشت روز قبل از این اتفاق دیوار برلین فروریخته بود و به‌نظر می‌رسید که موج آزادی از برلین به پایتخت چکسلواکی رسیده. وجه‌تشابهِ هر دو اتفاق یک چیز بود؛ در هر دو نقطه، مردم به‌خاطر ظلم نظام کمونیستی طغیان کرده بودن.

درجریان اعتراضات، پلیس تمامِ تلاشِ خودش رو کرد تا تظاهرکننده‌ها رو سرکوب کنه؛ اما این‌بار چیزی در مردمِ چکسلواکی تغییر کرده بود. مردمی که تا همون چندهفته پیش از مشتِ آهنینِ سیستمِ سرکوبِ چکسلواکی تا مغزِ استخوان می‌ترسیدن، حالا نه‌تنها در برابر وحشی‌گریِ حکومت هیچ ترسی نداشتن، بلکه انگار هرچی حکومت بیشتر قدرت‌نمایی می‌کرد، خشمشون و مقاومتشون قوی‌تر میشد.

۳روز بعد، یعنی در ۲۰ نوامبر، نیم‌میلیون‌نفر در خیابون‌های پراگ حضور داشتن و درکمال‌ناباوری، تونسته بودن کشورشون رو از وجود کمونیست‌های سرکوبگر آزاد کنن. این اتفاق به انقلاب مخملی معروف شد.

بااین‌حال توی این کتاب قرار نیست درباره‌ی وقایع این انقلاب صحبت کنم. متاسفانه توی اکثر کتاب‌های تاریخ، ما فقط می‌خونیم که فلان‌قدر آدم به‌خاطر فلان اتفاق کشته شدن و درنهایت به پیروزی رسیدن؛ اما متاسفانه کمتر کتابی سراغ این میره که در خلال این اتفاقات و نقاط عطف تاریخی چه بلایی سر مردم‌ اومده؛ مردمی که جان‌های عزیزی داشتن، از خانواده‌هاشون سرپرستی می‌کردن و با هزار و یک‌جور مشکل درطول زندگی‌شون دست‌و‌پنجه نرم می‌کردن.

توی این کتاب به‌جای نقاط عطفِ انقلابِ چکسلواکی، می‌خوام از شرایط زندگیِ مردم تحت نظام کمونیستیِ این کشور صحبت کنم. می‌خوام از این بگم که چطور مردم در مسیر آگاهی قدم برداشتن. می‌خوام این رو بگم که چه چیزی پایه‌های نظام مستبد چکسلواکی رو سست کرد و درنهایت می‌خوام درباره‌ی آزادی حرف بزنم.

من واتسلاو هاوِل، اولین رئیس‌جمهور کشورِ جمهوری چِک بعد از سقوط حکومتِ مستبدِ چکسلواکی بودم و توی کتاب قدرتِ بی‌قدرتان که قبل از سقوط چکسلواکی نوشتم، درباره‌ی زندگی تحت حاکمیتِ رژیمی صحبت کردم که درعین‌ناباوری ماشینِ سرکوبش از خودِ مردمِ معترضِ کوچه و خیابون قدرت می‌گرفت؛ البته که نوشتنِ این کتاب هزینه‌ی سنگینی برای من داشت؛ چون باعث شد تا حکومت من رو محکوم کنه و به زندان بفرسته.

در ادامه‌ی خلاصه کتاب قدرت بی‌قدرتان، چکیدا بهت میگه:

  • حکومت پساتوتالیتر چه فرقی با دیکتاتوریِ سنتی داره؟
  • چطور یه سبزی‌فروش می‌تونه پایه‌های حکومت پساتوتالیتر رو به لرزه دربیاره؟
  • چرا برای رسیدن به آزادیِ حقیقی، دموکراسیِ غربی کافی نیست؟