کتاب راجعبه چی صحبت میکنه؟ چرا استثنایینبودن برای یک شرکت بهمعنای مرگه
فرض کن که درحال ردشدن از کنار یک دشتِ زیبا و سرسبز هستی و یهدفعه چشمت به چندتا گاو میوفته. بهنظرت چه چیزی باعث شده که توجهت بهسمت این گاوها جلب بشه؟
معمولا وقتی به چنین منظرهای فکر میکنیم، یک دشت پر از گاوهای سیاهوسفید یا اگه خیلی قوهی تخیلمون قوی باشه، چندتا گاو قهوهایرنگ تصور میکنیم؛ اما هیچکدوم از اینها اونقدر عجیب و غیرقابلانتظار نیستن که توجهت رو جلب کنن.
حالا بین این گلهی پرشمار، یک گاو بنفش رو تصور کن. قطعا صحنهی نادری هست و حالا حتما دلیل محکمی برای جلبشدنِ توجهت داری.
ما هیچوقت در دنیای واقعی گاو بنفش نخواهیم دید و احتمالا تصور چنین صحنهای برای خیلیهامون سخت باشه؛ اما توی این مثالِ خیالی یک درس مهم برای کسبوکارها وجود داره؛ اگه محصولات و خدماتِ شرکتها مثل گاوهای سیاهوسفید یا حتی قهوهای باشن، نباید انتظار جذب مشتری داشته باشن. مشتری به چیز منحصربهفردی نیاز داره که کسی بهغیر از تو ارائهش نکنه؛ بازار گاو بنفش میخواد.
در ادامهی خلاصه کتاب گاو بنفش چکیدا بهت میگه:
- چرا مشتریها بهترین بازاریابها هستن؟
- چطور برج کج پیزا ۱۰۰برابر بیشتر از زیارتگاهها، بازدیدکننده داره؟
- چرا مسخرهشدن اتفاق مثبتی برای کسبوکارهاست؟