این کتاب راجعبه چیه؟ بعضی از بهترین مباحث لیبرالیسم کلاسیک رو بهت یاد میده.
زمان زیادی نگذشته از دورانی که خیلی از سیاستمدارا، اقتصاددانا و فیلسوفا معتقد بودن که «برنامهریزی اجتماعی» یه راه مطمئن برای حل مشکلات بشریته. با رویکاراومدن رژیمهای کمونیستی، این ایده به اوجِ رونقِ خودش رسید.
هرچند درنهایت، تاریخ ثابت کرد که اقتصادهای دستوری بهندرت موفق میشن؛ اما حتی امروزه هم، خیلی از دولتهای دموکراتیک غربی، توی بعضی حوزهها مثل بهداشت، مسکن و آموزش، سیاستهای سوسیالیستی دارن.
بااینحال، همه موافق این سیاستها نیستن و من، یعنی فریدریش هایک، یکیاز همین منتقدان هستم. اگه بخوام خودم رو معرفی کنم باید بگم که من یه اقتصاددان لیبرال در قرن بیستم هستم که به سوسیالیسم نقدهای جدیای داشتم. اعتقادِ من اینه که نظامِ سوسیالیسم، یه تهدید وجودی برای ایدهی جامعهی آزاده.
این خلاصه کتاب، استدلال من رو دربارهی لیبرالیسمِ کلاسیک بررسی میکنه؛ لیبرالیسمی که ارزشهاش شامل: آزادی فردی، حکومت مشروط و حاکمیت قانون هستن.
توی این خلاصه کتاب، چکیدا بهت میگه که:
- چرا آزادی و دموکراسی مترادف نیستن؟
- چرا یه جامعهی آزاد نیاز به حاکمیت قانون داره؟
- چرا وقتی حرف از دستمزد باشه، اتحادیههای کارگری ممکنه بیشتر ضرر داشته باشن تا منفعت؟