کتاب راجع‌به چی صحبت می‌کنه؟ یاد بگیر چطور خوش‌شانس باشی!

روزی روزگاری در بابل، مرد بسیار ثروت‌مندی به نام آرکاد زندگی می‌کرد. درواقع او ثروت‌مندترین فرد بابل بود. دوستان قدیمیش که این وضع رو دیدن، پیش آرکاد رفتن و ازش سوال کردن که چطوری این‌قدر ثروت‌مند شده، درحالی‌که اون‌ها باوجود این‌که خیلی سخت کار می‌کردن، به‌سختی می‌تونستن شکم خانواده‌شون رو سیر کنن.

آرکاد لبخند زد و به اون‌ها گفت زمانی که فقط یک کاتب ساده بوده، در ازای کاری که برای یک مرد ثروت‌مند انجام داده، اون مرد راز ثروت رو بهش گفته.

راز این بود: «بخشی از درآمدت رو باید نگه داری.»

به‌ عبارت دیگه نباید همه‌ی درآمدت رو خرج کنی، بلکه باید بخشی از اون رو سرمایه‌گذاری کنی؛ سرمایه‌گذاری عاقلانه.

این کاری بود که آرکاد برای شروع انجام داده بود؛ به‌اندازه‌ی کافی پول جمع کرد و اون رو به یک آهنگر قرض داد. آهنگر روی این پول به آرکاد بهره پرداخت می‌کرد و به‌این‌صورت ثروت آرکاد بیش‌تر می‌شد.

کتاب ثروت‌مندترین مرد بابل پر از این‌جور مثال‌هاست. ما در چکیدا چکیده مطالب این کتاب رو استخراج و اون‌ها رو با ساختار اقتصادی دنیای امروز منطبق کردیم. توضیح دادیم که چرا هیچ‌وقت نباید به یک چوب‌بر پول قرض بدی، مگر این‌که برای ایجاد کارگاه چوب‌بری باشه یا اینکه چرا خوش‌شانسی چیزی نیست جز نتیجه‌ی پشتکار و کار سخت.