کتاب راجعبه چیه؟ داستانهای پنهان بعضی از بزرگترین بحرانهای ملی تاریخ دنیای مدرن
باور کنی یا نه، اینکه بخوای خودت رو از یه وضعیت ناجور بیرون بکشی، درست بههمون اندازهای نظم لازم داره که بیرونکشیدن یه کشور از بحران نیاز داره: یعنی همون تغییر انتخابی. این یعنی اولش تشخیص میدی که مشکل چیه و بعدش میفهمی که برای تغییر چه نیازهایی وجود داره و به چه چیزهایی هم نیاز نیست؛ بنابراین چه وارد بحران میانسالی بشی و چه دربارهی شغلت احساس تردید داشته باشی و چه دولت کشورت با یه کودتای نظامی ازهم پاشیده شده باشه، فرقی نمیکنه؛ درهرصورت قبل از هرچیز باید یه راهحل پیدا کنی و روبهجلو حرکت کنی.
من برای اثبات این حرف یه تاریخچه از هفت کشور و چالشهایی که توی عصر مدرن باهاشون روبهرو شدن، ارائه دادم. توی همهی موارد، هر هفت کشور مجبور بودن که درمورد موقعیتشون صادقانه و روراست با مردم برخورد کنن، مسئولیت رفاه ملتشون رو برعهده بگیرن و بفهمن که با وجود محدودیتها چطوری میتونن کاری کنن که راه رهایی و نجات رو پیدا کنن.
توی خلاصه کتاب «آشوب» چکیدا بهت میگه که:
- فنلاند چطوری تونست مشکل دیپلماسیش با روسیه رو حل کنه؟
- ژاپن چطوری از فئودالیسم به قدرت اقتصادی در دنیای مدرن تبدیل شد؟
- بریتانیا چطوری باعث شد که استرالیا بهسمت استقلال سوق داده بشه؟