کتاب راجعبه چی صحبت میکنه؟ داستان شجاعتِ بیمثال مرد ناشناختهی تاریخ در تاریکترین برههی تاریخ
۱۹ سپتامبر ۱۹۴۰، ویتولد پیلکی، طی عملیاتی که برای دستگیری نیروهای مقاومت لهستان انجام شد، توسط نازیها در ورشو دستگیر و به اردوگاه آشویتس منتقل شد؛ جایی که بهزودی بهعنوان مرکز هولوکاست شناخته میشد.
بااینحال دستگیری ویتولد پیلکی یک اتفاق نبود؛ بلکه ماموریتی برنامهریزیشده بود. درواقع اون برای دستگیری و اعزام به آشویتس داوطلب شده بود.
احتمالا از خودت میپرسی که چرا کسی باید چنین کاری انجام بده؟ پیلکی خودش رو موظف میدونست تا دنیا رو نسبتبه جنایتهای بیسابقهی آلمان نازی بیدار کنه. اون نمیتونست پرپرشدنِ هموطنهای بیگناهش رو ببینه و ساده بگذره.
پیلکی بیشتر از ۲ سال توی اردوگاهی موند که هستهی شرارت تاریخ در اونجا قرار داشت. اون توی آشویتس نه یک اردوگاه کارِ اجباریِ ساده، بلکه اردوگاه آدمسوزی رو دید که ازش بهعنوان راهحل نهایی هیتلر استفاده میشد. چیزی که اون توی آشویتس با چشمهای خودش دید، دنیا رو برای همیشه تغییر داد.
چکیدا این خلاصه رو برای تو آماده کرده تا در کمترین زمان بتونی داستانِ رشادتِ این مردِ تاریخی رو مطالعه کنی. این متن، حاوی توصیفات واضحی از صحنههای حاوی خشونت، شکنجه و اَعمال وحشتناک نژادپرستانهست؛ پس قبلاز شروع، در نظر داشته باش که با چی قراره روبهرو بشی.
در ادامهی خلاصه کتاب داوطلب چکیدا بهت میگه که:
- چرا ویتولد بهدنبال نوعدوستترین زندانیها برای تشکیلات زیرزمینی خودش بود؟
- چطور شجاعانه از اردوگاه فرار کرد؟
- چرا هیچوقت از جنگیدن برای یک لهستان مستقل دست برنداشت؟