این کتاب راجع‌به چیه؟ نگاهی همدلانه‌س به اینکه چطور عجیب و غریب‌‌بودنت رو به ابرقدرت خودت تبدیل کنی

همه‌ی ما قطعا یه بار هم که شده احساس عجیب‌بودن داشتیم. احساس متفاوت‌بودن و پذیرفته‌نشدن توی گروه‌های دیگه به‌قدری شایعه که اگه تا حالا تجربه‌ش نکرده باشی عجیبه. خب پس اگه عجیب‌بودن انقدر شایعه، چرا جامعه اینقدر با این مسئله بد برخورد می‌کنه؟ چرا آدمای به‌اصطلاح عجیب یا بهتره بگیم متفاوت، انگار غیرخودی‌ان و تنهایی و اضطراب اجتماعی ناشی از متفاوت‌بودن رو به‌دوش می‌کشن؟

من یعنی اولگا خزان به‌عنوان یه مهاجر روسی که توی یه شهر کوچیک توی تگزاس غربی بزرگ شده، خوب می‌دونم که غیرِخودی‌بودن چه حسی داره و چقدر می‌تونه دردناک باشه؛ اما ازطرفی هم به‌خاطر مصاحبه‌هایی که با افراد ناهمرنگ با جماعت، تنها و عجیب‌‌وغریب داشتم، می‌دونم که مرموزبودن یه موهبت باورنکردنیه؛ فقط باید بدونی که چطور ازش استفاده کنی. توی این خلاصه کتاب قراره راجع‌به یافته‌های من درمورد این موضوع صحبت کنیم.

توی خلاصه کتاب «غیرِخودی باش» چکیدا بهت میگه که:

  • چرا من توی پیش‌دبستانی به‌خاطر خوردن کشمش توی دردسر افتادم؟
  • چرا تنهایی می‌تونه به اندازه‌ی کشیدن ۱۵تا سیگار توی روز برای بدن مضر باشه؟
  • چطور یه زن با پایبندی به عقایدش تونست از قتل‌عام جونزتاون جون سالم به‌در ببره؟