کتاب راجعبه چی صحبت میکنه؟ از تغییرات زندگی نترس و از ماجراجویی زندگی لذت ببر!
«رد شدن شتر از سوراخ سوزن، آسانتر از ورود مرد ثروتمندی به پادشاهی خداوند است.»
تمثیلهایی مثل جملهی ذکرشده در کتاب مقدس انجیل، مربوط به زمان خاصی نیستن و برای همهی زمانها صدق میکنن. اونا درسهای سختی از زندگی به ما میدن. این درسا به ما نشون میده بهترین راه برای کنار اومدن با چالشهای بزرگ و کوچیک زندگی چیه.
ما همیشه فکر میکنیم درسای زندگی رو باید از داستانهای قدیمی یاد بگیریم. داستانِ کتاب چه کسی پنیر مرا جابجا کرد، یه مثال یا داستان باستانی نیست؛ ولی درسی که ازش میگیریم، مثل داستانهای و ضربالمثلهای باستانی پربار و اثرگذار هست. یادگیریِ غلبه بر ترس، کنترل ظریف زندگی و پیداکردن راهی برای رسیدن به رویایی که داری، همگی مسائلی هستن که هر شخصی در زندگی با اونا دستوپنجه نرم میکنه.
توی این داستان، چهار شخصیت، درگیر پیچوخم زندگی هستن. دوتا موش به نامهای اسنیف و اسکری و دوتا کوتوله به نامهای هیم و هاو. وقتی که اونا در گیرودار زندگی، دنبال غذایی برای خوردن میگردن، میفهمن که مقصودشون از زندگی، فقط پیدا کردن غذا نیست؛ بلکه تلاش برای درک بهتر ماهیت زندگیه. این خلاصه کتاب رو بخون تا متوجه بشی اونا چه کارایی کردن.
در ادامهی خلاصه کتاب چه کسی پنیر مرا جابجا کرد، چکیدا بهت میگه که:
- چطور میشه برای یه تغییر بزرگ توی زندگی، بهتر آماده شد؟
- چرا برای رسیدن به اهداف باید مثل یک موشِ ساده فکری کنی؟
- چطور اهداف خودت رو تجسم کنی تا شانس رسیدنت به اونا بیشتر بشه؟