اگه ازت بپرسم چرا زنده موندن رو انتخاب کردی و خودکشی نمیکنی، شاید یاد چیزهایی بیفتی که بهشون تعهد داری یا شایدم کنجکاوی بدونی آخر این زندگی چی میشه یا شایدم هیچ ایدهای نداشته باشی. منطقیترین دلیل آدما برای زندگی اینه که فکر میکنن کارهاشون تو زندگی ارزش داره. از صبح که میری سر کار تا شب خسته و کوفته میای خونه همین خستگی باعث میشه بهمرور از کارت زده بشی و دیگه دوست نداشته باشی کار کنی. از طرف دیگه هم میشینی فکر میکنی که این همه کار برای چیه من که تهش میخوام بمیرم، پس چرا خودمو انقدر خسته میکنم؟
خلاصه کتاب افسانه سیزیف از آلبر کامو که بهترین ترجمه افسانه سیزیف از دکتر محمود سلطانیه هست، یه مقالهی فلسفیه که دربارهی زندگی پوچ و بیمعنایی که داریم حرف میزنه و ازت میپرسه که با این حس پوچی چیکار میتونیم بکنیم؟ میتونیم با بیمعنایی زندگی کنیم؟ یا باید بریم سراغ دین و ایمان الهی داشته باشیم؟ میتونیم توی یه دنیای بیمعنا زندگی خوبی داشته باشیم یا بهتره هرچی زودتر با خودکشی این زندگی رو ترک کنیم؟
با خوندن خلاصه کتاب افسانهی سیزیف، متوجه میشی داشتن یه زندگی خوب بدون باور به دنیای بعد از مرگ نه تنها ممکنه، بلکه برعکس، با پذیرش بیمعنایی میتونی زندگی پربارتر و مشتاقانهتری داشته باشی. کامو در این خلاصه کتاب میگه فقط یه مسئلهی مهم فلسفی هست که اونم خودکشیه؛ اینکه واقعا این دنیا ارزش زندگی داره یا به زحمتش نمیارزه. فهمیدن اینکه این دنیا پوچه کار سختی نیست ولی این پوچی باعث میشه که ما خودمونو بکشیم؟
در خلاصه کتاب افسانه سیزیف کامو تو رو با اصطلاح ابزورد یا همون پوچی آشنا میکنه، احساسی که زندگی هیچ ارزش و معنایی نداره. باید بهت بگم که ابزورد رابطهی مستقیمی با خودکشی داره؛ مسلما وقتی دنیا ارزش زندگی نداشته باشه پس تمایل به خودکشی هم بیشتر میشه؛ حالا باتوجهبه این چیزها ممکنه برامون دوگانگی پیش بیاد، اینکه این واقعیت رو قبول کنیم و به زندگی اسفبارمون ادامه بدیم یا خودمونو خلاص کنیم.
افسانه سیزیف چیه؟ در زمان یونان باستان سیزیف پادشاهی بود که خدایان رو با اعمالش عصبانی و خشمشون رو برانگیخته میکرد، درنهایت محکوم به این شد که تخته سنگی رو از کوهی بالا ببره. وقتی سنگ رو به بالای کوه برد، سنگ قل خورد و از کوه پایین افتاد و سیزیف تا ابد به این تکرار محکوم بود. چیزی که این کار رو برای سیزیف عذابآور میکنه، آگاهی اون به بیهودگی اینکاره؛ نه تلاشی که برای بالابردن سنگ از کوه لازمه. پس میشه گفت که سیزیف شاهد و قربانی تکرار کسلکنندهی زندگی یکنواخته و تو گرداب ناآرامی و عدم شوروشوق کشیده میشه.
خیلی از ما درگیر این یکنواختی شدیم و تو گردابی گیر افتادیم که بیرون اومدن ازش برامون غیرممکن شده، پس اگه برات سواله که بهترین کار تو این وضعیت چیه و راه فرارت چی میتونه باشه خلاصه کتاب افسانه سیزیف میتونه شروع خوبی توی مسیر یکنواخت زندگیت باشه.
- اگه میخوای بدونی چرا این زندگی انقدر پوچه
- اگه برات سواله که چرا تا الان خودکشی نکردی و زنده موندی