خلاصه کتاب صلحی که همه صلح ها را بر باد داد دربارهی فروپاشی عثمانی و شکلگیری خاورمیانهی جدید صحبت میکنه.
امپراتوری عثمانی که در قرنهای گذشته درقالب امپراتوری روم در جهان قد علم میکرد، بزرگترین خلافت اسلامی تاریخ بوده که طی چندین قرن بر قسمتهای وسیعی از جنوب شرق اروپا، غرب آسیا و شمال آفریقا حکومت میکرد.
هیبت و قدرت این حکومت بهاندازهای بود که کمتر کسی فکر میکرد یه روزی امپراتوری عثمانی به فروپاشی برسه؛ بااینحال جنگ جهانی اول شروع شد و این اتفاق ناممکن هم ممکن شد. سوم مارچ ۱۹۲۴، امپراتوری عثمانی رسما فروپاشی شد و کشور جدیدی بهاسم ترکیه بهوجود اومد. این اتفاق در ادامه باعث شد تا تاریخ خاورمیانه وارد فاز جدیدی بشه و کشورهای جدیدی ازجمله عراق، عربستان و ترکیه از نقشه سر بیرون بیارن.
فروپاشی عثمانی شاید برای ما که توی عصر حاضر زندگی میکنیم، اتفاق بزرگی بهچشم نیاد، اما برخلاف انتظار، این اتفاق شدیدا مهم، بزرگ و قابلتوجه بوده و هست؛ چرا که همچنان تاثیراتش رو توی خاورمیانه مشاهده میکنیم؛ خاورمیانهای که یه روز با پدیدهای بهاسم دولت اسلامی داعش دستوپنجه نرم میکنه و یه روز دیگه طالبان رو مجددا در مقام قدرت میبینه.
در قسمتی از متن کتاب صلحی که همه صلح ها را بر باد داد نوشته شده:
«سهولت اشغال دمشق نشان میداد ادعای ملیگرایی فیصل و عربها را ظاهرا انگلیسیها جعل کردهبودند تا ادعای فرانسه نسبت به سوریه را از سرش بیرون کنند. هربار که قیامی محلی در سوریه به پا میشد- مسئلهای شایع در دورهی قیمومیت فرانسه- طبیعی بود که فرانسویها بریتانیا را مقصر قلمداد کنند و همین کار را هم میکردند. لوید جورج که با تلاش برای نگهداشتن سوریه از چشم فرانسویان افتاده بود، دیگر نتوانست جایی در دل آنها بیابد، حتی وقتی سیاستش را عوض کرد و دست فرانسه را در سوریه بازگذاشت.
لوید جورج، بعد از عقب کشیدن نیروهایش در سال 1919، دیگر بر اوضاع سوریه تسلطی نداشت، دست کم به اندازهی تسلطش در داخل آناتولی، در بیابانهای شبه جزیرهی عربستان، در کوههای افغانستان و در روستاهای مصر. نتیجه این بود که در سوریه همهی تقصیرها را به گردن انگلیسیها میانداختند. فرانسویها ظهور فیصل را تقصیر بریتانیا میدانستند، و عربها سقوطش را.
چریکهای عرب فیصل در فلسطین و عراق اکنون خود را دشمن بریتانیا میدانستند. در نتیجه این پرسش پیش میآمد که چرا بریتانیا از خاورمیانه نمیرود؟ به مردم بریتانیا گفته میشد یکی از اهداف بریتانیا حمایت از نهضت عرب فیصل است. اما حالا که عربهای فیصل دشمن بریتانیا شده بودند، برای چه باید به حمایت از آنها ادامه میداد؟ وانگهی، هواداران فیصل به روابط بریتانیا با فرانسه لطمه میزدند، خصوصا در فلسطین تحت اشغال بریتانیا در شرق رود اردن.
فعالیتهای انها فرانسه را به تهاجم به ماورای اردن تحریک میکرد و باز بریتانیا را به درگیری بینالمللی ناخواسته و خطرناک دیگری میکشاند. روابط بریتانیا و فرانسه همین حالا هم به اندازهی کافی شکننده بود- مخصوصا بر سر فلسطین که فرانسه چشم طمع بدان داشت- و انگلیسیها میترسیدند چریکهای فیصل در شرق اردن بهانهی به دست جناح استعمارگرای فرانسه بدهند تا به طرف دیگر مرز نیرو بفرستد.»
- اگه مسائل سیاسی برات شدیدا جذاب هست
- اگه راجعبه تاریخ زیاد میخونی