خلاصه کتاب چهار میثاق رو بهعنوان راهی برای رهایی از الگوهای اشتباهی و پیبردنِ به خویشتنِ واقعیت ببین. این کتاب که برای سالها در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز قرار داشت، بهت نشون میده که چطوری جامعه با قوانین و محدودیتهاش باعث محدودشدنِ زندگی آدما میشه.
نویسنده توی این کتاب دربارهی چهار قانون و قاعدهای صحبت میکنه که اقوامِ تولتِکها از این میثاقها برای زندگی بهتر استفاده میکردن. تولتِک فرهنگی باستانی در آمریکای مرکزی و واقع در مکزیک امروزی هست که در خلال سالهای ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ میلادی در مناطق شمالیِ محل سکونت مایاها رواج داشت.
در خلاصه کتاب چهار میثاق، نویسنده چهار اصل رو مطرح میکنه و بهطور قدمبهقدم بهت آموزش میده که چطور این اصلها رو در زندگی روزمرهت پیادهسازی کنی و آرامش درونی رو به زندگیت وارد کنی.
کتاب چهار میثاق با بهرهگیری از آموزههای تولتِکها، اصولی رو برای رهایی از دغدغهها پیشنهاد میکنه که میتونن در بهبود زندگیت نقش موثری رو ایفا کنن.
در بخش از خلاصه کتاب چهار میثاق میخونیم:
«هیچکس نمیتونه زبان مادریش رو خودش انتخاب کنه، اما زبانی که باهاش بزرگ میشیم تنها چیزی نیست که جامعه به ما تحمیل میکنه. هنجارهای اجتماعی، حتی محتوا و فرم رویاهای ما رو هم تحت تاثیر قرار میدن.
ما توی زندگی به غیر از رویاهای فردیمون، یهسری رویاهای جمعی هم داریم؛ قوانینی که این رویاهای جمعی رو تعریف میکنن، توسط والدین و مدارس و مذاهب و سایر نیروهای تأثیرگذارِ دیگه به ما یاد داده میشن. ما با آموزشه که میفهمیم رفتار مناسب چیه، چه چیزی رو باید باور کنیم و چه تفاوتی بین خوبوبد وجود داره.
از اونجایی که این قوانین و قراردادها توسط هیچکدوم از ما انتخاب نشدن، پس پذیرش بیچونوچرای ما از این قوانین به منزلهی اهلیبودن ماست.
اگه در کودکی سرکشی میکردیم، بزرگترها همچنان قدرتمندتر از ما بودن؛ اگه ازشون سرپیچی میکردیم، میتونستن ما رو تنبیه و مخالفتمون رو سرکوب کنن؛ اما اگه از اعتقادات و قوانینشون پیروی میکردیم مورد تایید و تحسین قرار میگرفتیم. در نتیجه، اکثریت قریببهاتفاقِ ما، تسلیم خواستههای بزرگترهامون میشدیم.
والدین فرزاندانی رو صالح میدونن که از قوانینشون پیروی کنن و در نقطهی مقابل، فرزندان رو ناصالح میدونن که پاشون رو از این قوانین فراتر بذارن. توی این سیستم، پاداش اصلیِ رفتارِ مناسب، فقط توجه والدین، معلمان و دوستانه!
بهطور طبیعی، دریافت این پاداش احساس خوبی رو توی ما ایجاد میکنه و مارو ترغیب میکنه تا بیشتر از این قوانین پیروی کنیم و چون ما از طردشدن میترسیم، خیلی اوقات ممکنه وانمود به چیزی که نیستیم بکنیم!
در نتیجه بعد از گذشتِ دوران کودکی، وقتی شخصیتمون شکل گرفت، دیگه نیازی نیست که کسی ما رو کنترل کنه؛ چون همهی اون قوانین و باورها در افکارِ ما حک شدن! بهنوعی، ما خودمون رو اهلی کردیم. اونوقت با اون قوانین و چهارچوبها، توی ذهنمون یک تصویر کامل از خودمون میسازیم و وقتی نتونیم مطابق اون عمل کنیم، خودمون رو قضاوت و سرزنش میکنیم.
بااینحال خبر خوب اینه که ما میتونیم با ایجاد قانونهای جدیدی برای خودمون، این ساختار و روال رو تغییر بدیم. توی صفحات بعدی بیشتر درموردش صحبت میکنیم.»
اگه دوست داری این کتاب رو بخونی، اما فرصت و تمرکز کافی رو نداری، خبر خوب اینه که چکیدا صفر تا صد این کتاب رو برات خلاصه کرده و همین الان میتونی ازطریق سایت یا اپلیکیشن چکیدا خلاصهی کامل کتاب چهار میثاق رو بخونی یا بشنوی.
- اگه فکر میکنی که هنوز خودت رو کشف نکردی
- اگه خرد باستان همیشه برات قابلاحترام بوده