خلاصه کتاب به سوی طبیعت وحشی معمای یه مردِ جوانِ گمشده در طبیعتِ وحشیِ آلاسکار رو بررسی میکنه که توی یکی از روهای ماه آوریل سال ۱۹۹۲ برای ماجراجویی از خونه بیرون میره و دیگه هرگز بر نمیگرده.
اسم این مرد جوان، کریستوفر مککندلز بود و از خانوادهی مرفهی میاومد. اون ۲۵ هزار دلار پساندازش رو به امور خیریه داده بود، ماشین و بیشتر داراییش رو بیخیال شده بود، همهی پول نقدی که توی کیفش داشت رو سوزونده بود و به تصمیم به شروع زندگی جدیدی گرفته بود. چهار ماه بعد جسد متلاشیشدهش توسط چند شکارچی گوزن پیدا شد. اینکه کریستوفر جانسون مککندلز چطوری و چرا مرده بهطور کامل تو خلاصه کتاب به سوی طبیعت وحشی آورده شده.
جان کراکائر در خلاصه کتاب به سوی طبیعت وحشی، منشور روشنگری برای ما درست میکنه که ازطریق اون حقایق نگرانکنندهی زندگی کوتاه مککندلز را دوباره بازسازی کنه. این نویسنده دنبال سرنخهایی برای انگیزهها و خواستههایی میگرده که مککندلز رو بهسمت چنین سرنوشتی هل دادن.
بعضیا میگن کریستوفر مککندلز آرزوی مرگ داشت، ولی بازیکردن با مرگ با رقصیدن باهاش خیلی فرق میکنه؛ رقصیدن با مرگ اتفاقیه که ممکنه برای خیلی از ما پیش اومده باشه، مثل یه تصادف شدید که ازش زنده بیرون اومدیم. اینکه بخوای خودت رو بکشی و بمیری با اینکه خودت رو مجبور به وایسادن لبهی پرتگاه کنی و خودت رو آزار بدی متفاوته. کراکائر ماجراجوییِ سازشناپذیرِ مککندلز رو از هالههای ابهام بیرون میاره و خطرات، ناملایماتهایی که این مرد جوانِ مرموز دنبالش بوده رو برامون روشن میکنه.
کریستوفر مککندلز پر از انرژی زندگی کرد و مرد. مککندلز همهی تلاشش رو برای پیداکردن خودش، آرزوها و اهدافش و رسیدن به اونها انجام داد. داستانی که به واسطهی اون برامون تعریف میشه داستانی دربارهی پیداکردن خود واقعیمون و اون چیزیه که دنبالش هستیم. میراث اون بین آدمهایی که توی مسیر باهاشون ملاقات کرده بود و همینطور بین میلیونها آدم دیگهای که از اونموقع تا الان داستانش رو خوندن و شنیدن، باقی مونده.
اگه دوست داری کتاب بهسوی طبیعت وحشی رو بخونی، اما بههردلیلی فرصت کافی رو نداری، خبر خوب اینه که همین الان میتونی خلاصهی صفر تا صد این کتاب رو داخل اپلیکیشن و وبسایت چکیدا مطالعه کنی.
- اگه دوست داری دلو بزنی به دریا و سر به کوه و بیابون بزنی
- اگه فکر میکنی میشه با سفرکردن و ماجراجویی خود واقعیت رو بشناسی