خلاصه کتاب زنان نامرئی (ترجمه کتاب Invisible Women) یه افشاگری بزرگ از ساختار دنیایی هست که از پایه براساس استانداردهای مردونه طراحی شده.
این کتاب با حقایق آماری و نه نگاههای جنسیتزدهی مردستیز، نشون میده که بشر در گذشته و حالا از جنسیت مذکر بهعنوان جنسیت پیشفرض و استاندارد در آزمایشهای علمی و غیرعلمی استفاده کرده و نتیجه این شده که از گوشیهای هوشمند تا کلیدهای پیانو، همه براساس آناتومی مردونه طراحی شدن.
کرولاین کریادو پرز توی این کتاب نشون میده که حتی توی قرن بیست و یکم و باوجود اینهمه جنبشهای فمینیستی، همچنان در پسِپرده، زن جنسیت دوم بهحساب میاد.
بخشی از خلاصه کتاب زنان نامرئی
همه چیز با یه شوخی شروع شد. سال ۲۰۱۱ بود و مقامات شهر کارلسکوگا در سوئد با طرحی در راستای برابری جنسیتی روبهرو شده بودن که وادارشون میکرد از پشت یک عینک جنسیتی تمام سیاستهای خودشون رو بازبینی کنن. همونطور که سیاستهاشون یکی بعد از دیگری زیر این ذرهبین بیرحم قرار میگرفت، یکی از مقامات بختبرگشته بهشوخی گفت: «خوشبختانه برفروبی چیزیه که «جماعت جنسیتی» کاری بهش ندارن»؛ اما از بخت بدش، این اظهارنظر، جماعت جنسیتی رو به این فکر انداخت که آیا میشه در برفروبی هم نگاه جنسیتزده دخیل باشه؟
اون زمان برفروبی در کارلسکوگا مثل اغلب کارهای شهری از مسیرهای پررفتوآمد اصلی شروع میشد و به پیادهروها و مسیرهای دوچرخهسواری ختم میشد؛ اما این کار تأثیر متفاوتی بر زنان و مردان داشت، چون زنان و مردان متفاوت از هم رفتوآمد میکردن.
ما دادههای مستمر و دارای تفکیک جنسیتی برای تمام کشورها نداریم، اما دادههایی که داریم روشن کرده زنان همیشه به احتمال بیشتری از مردان پیاده راه میرن و از وسایل حملونقل عمومی استفاده میکنن. توی فرانسه دوسوم مسافران حملونقل عمومی زن هستن؛ توی فیلادلفیا و شیکاگوی آمریکا این رقم به ترتیب ۶۴ و ۶۲درصد هست؛ اما مردان سراسر جهان به احتمال بیشتری رانندگی میکنن و اگه خانوادهای اتومبیل داشته باشه، مرد استفاده بیشتری از آن میکنه؛ حتی اگه از آرمانشهر فمینیستیای مثل سوئد صحبت کنیم.
تفاوتها به شیوه حملونقل ختم نمیشه؛ به چرایی سفر زنان و مردان هم مربوط میشه. احتمال زیادی داره که مردان الگوی سفر نسبتاً سادهای داشته باشن؛ اما الگوهای سفر زنان معمولاً پیچیدهتره. زنان ۷۵درصد از کار مراقبتی بیمزد جهان رو انجام میدن و این بر نیازهای رفتوآمدی اونها تأثیر میذاره. الگوی سفر یک زن معمولی مثلاً شامل رسوندن بچهها به مدرسه قبل از رفتن به سر کار، بردن عضو سالمند خانواده پیش پزشک و خریدکردن در راه بازگشت به خونه میشه. این «زنجیره سفر» هست؛ الگوی سفری متشکل از سفرهای متعددِ کوتاهِ بههمپیوسته که بین زنانِ سراسر جهان دیده میشه.
زنان در لندن سه برابر بیشتر از مردان احتمال داره که کودکشون را به مدرسه ببرن و ۲۵درصد بیشتر زنجیرهای سفر میکنن؛ درصورتیکه کودکی با سن بیشتر از نه سال در خانواده وجود داشته باشد این رقم به ۳۹درصد میرسه. اختلاف در سفر زنجیرهای زنان و مردان در تمام اروپا دیده میشه و در این قاره، زنان در خانوادههایی که هر دو نفر کار میکنن، با احتمال دو برابر بیشتر در مسیر خودشون بچهها رو به مدرسه میبرن و میارن. این موضوع در خانوارهایی با کودکان خردسال شدت بیشتری پیدا میکنه. یک زن کارمند با کودکی زیر پنج سال زنجیره سفر خودش رو تا ۵۴ درصد افزایش میده؛ درحالیکه یه مرد کارمند با همین شرایط فقط ۱۹درصد افزایش رو تجربه میکنه.
تمام این تفاوتها در کارلسکوگا به این معنی بود که زمانبندی ظاهراً خنثاجنسیت برای برفروبی درحقیقت ابداً از نظر جنسیتی بیطرف نبود، پس اعضای شورای شهر ترتیب برنامه برفروبی رو عوض کردن تا عابران پیاده و مسافران حملونقل عمومی در اولویت باشن. استدلالشون این بود که هرچه نباشد هزینهی اضافهای نداره و روندنِ به ماشین در برف هشتسانتی راحتتر از هلدادن یک کالسکه (یا ویلچر یا دوچرخه) هست.
- اگه توی حوزهی شهرسازی، سیاست، طراحی، برنامهریزی، هوشمصنوعی و فناوری فعالیت میکنی
- اگه خودت رو فمینیست میدونی