بذار یه چیزی رو همین اول کار بگم، زندگی سخته. نه اون سختیای که توی فیلمها میبینی، که یه نفر همهچیو از دست میده و بعد با یه موسیقی انگیزشی و یه لبخند ژکوند، از نو شروع میکنه. نه، زندگی گاهی واقعاً گند میزنه بهت. یه جوری که نمیدونی از کجا خوردی، یه جوری که انگار کل دنیا دست به دست هم دادن که حالتو بگیرن.
اگه قبول کنیم که زندگی همینه، بعدش چی؟ یعنی اگه به جای این که مدام با خودت درگیر باشی که «چرا این اتفاق افتاد؟ چرا من؟ چرا همهچی اینقدر ناعادلانهس؟» یه قدم عقب بری و قبول کنی که این سختیها بخش طبیعی زندگیان، اون وقت چی کار میکنی؟
اینجا همون جاییه که کیرن ستیا توی کتاب زندگی سخت است وارد میشه. این کتاب نمیخواد تو رو گول بزنه، قرار نیست برات داستانای انگیزشی سر هم کنه، قرار نیست بگه «هر اتفاقی که میفته، یه دلیلی داره!» یا این که «با یه ذهنیت مثبت میتونی هر مشکلی رو حل کنی!» نه، این کتاب از جنس واقعیت محضه. از جنس اون لحظههایی که زندگی حالت رو میگیره. بهت و هیچکسی نمیتونه درستش کنه.
ستیا از همون اول یه حقیقت رو میذاره روی میز: درد، بخشی از زندگیه و فرار ازش ممکن نیست. ولی به جای این که مثل بقیهی کتابای خودیاری دنبال این باشه که چجوری «بر این مشکلات غلبه کنی»، یه سوال عمیقتر میپرسه: چطور میشه با این درد زندگی کرد، بدون این که خرد بشیم؟
این کتاب دربارهی آدماییه که از پسِ رنج کشیدن برمیان، ولی نه به این خاطر که مشکلاتشون رو حل کردن، بلکه به این خاطر که یاد گرفتن چجوری باهاشون زندگی کنن. ستیا از سختیهایی مثل بیماری، شکست، از دست دادن عزیزان، تبعیض، و تنهایی حرف میزنه. چیزایی که هر کسی توی یه نقطهای از زندگی باهاشون روبهرو میشه.
ولی چیزی که این کتاب رو خاص میکنه اینه که کیرن ستیا فیلسوفه، ولی نه از اون فیلسوفایی که فقط یه گوشه نشستن و نظریه بافتن. اون خودش هم با بیماری مزمن زندگی میکنه، خودش هم بارها طعم ناامیدی رو چشیده، خودش هم میدونه که زندگی چقدر میتونه ظالمانه باشه. برای همین، حرفاش واقعی و ملموسن. وقتی از درد حرف میزنه، دقیقاً میدونه داره دربارهی چی حرف میزنه.
یکی از قشنگترین بخشهای کتاب، نگاهش به خوشبختیه. ستیا میگه که مشکل ما این نیست که چجوری به خوشبختی برسیم، بلکه اینه که چجوری زندگی رو تحمل کنیم وقتی خبری از خوشبختی نیست. و خب، راست هم میگه. چون خیلی وقتا خوشبختی دست ما نیست، زندگی یه جوری رقم میخوره که انگار هیچ چیزی سر جاش نیست. ولی توی همچین موقعیتایی، هنر واقعی اینه که چجوری ادامه بدیم، حتی وقتی همهچی افتضاحه.
این کتاب برای اوناییه که دنبال امید واقعبینانهن، نه امید الکی. اگه از اونایی هستی که از شنیدن حرفای کلیشهای خسته شدی، اگه دنبال یه کتابی هستی که واقعیت رو بهت بگه بدون این که بخواد تو رو گول بزنه، این کتاب برای توئه.
ستیا نمیگه که چطوری زندگیتو تغییر بدی، نمیگه که «مثبت فکر کن، همهچی درست میشه.» بلکه بهت نشون میده چطور توی زندگی دوام بیاری، حتی وقتی هیچ امیدی نداری. این همون چیزیه که ما واقعاً بهش نیاز داریم. چون آخرش با اینکه به این میرسیم که زندگی سخته، ولی هنوز هم میشه توش راهی برای ادامهدادن پیدا کرد.
خبر خوب اینه که چکیدا صفر تا صد این کتاب رو برات خلاصه کرده و همین الان میتونی خلاصه کتاب زندگی سخت است رو در سایت و اپلیکیشن چکیدا بهصورت صوتی یا متنی مطالعه کنی.
- اگه دنبال یه دید منطقیتر و واقعبینانهتر نسبت به سختیهای زندگی هستی.
- اگه از اون دسته آدمایی هستی که فکر میکنن «آخه چرا من؟ چرا زندگی اینقدر ناعادلانهس؟»