خلاصه کتاب چیرگی از رابرت گرین تو رو از یه آدم معمولی به بالاترین سطح قدرت، یعنی استادی میرسونه. این خلاصه کتاب راهکارهای عملی رو برای رسیدن به مهارتهای عالی تو زمینهی حرفهای بهت نشون میده و بهت میگه که استعداد ذاتی یا هوش مادرزادی نمیتونه دلیلی برای برتری افراد دیگه باشه. از دیدگاه رابرت گرین شانس کسی که هوش خیلی بالایی داره با کسی که چنین چیزی رو نداره برابره.
تو خلاصه کتاب چیرگی میخونی که تو به استعداد ذاتی نیاز نداری تا توی چیزی استاد بشی، فقط کافیه دنبالهروی اساتید قبل از خودت باشی؛ خیلی از مردم فکر میکنن که موفقیت نابغههای تاریخ مثل داروین، داوینچی یا موتزارت، ناشی از هوش و استعداد ذاتیشون بوده، درصورتیکه اینطور نیست.
با خوندن خلاصه کتاب چیرگی متوجه میشی که هیچ ارتباطی طبیعی بین استعداد ذاتی یا هوش مادرزادی و استادی و تسلط به یه مهارت یا رشتهی خاص وجود نداره. با رجوع کردن به کودکی و شناسایی علایق اون دوران، میشه مسیر متفاوتی رو طی کرد که درنهایت افراد رو به سمت رشد و شکوفایی بیشتر هدایت میکنه. یه مطالعه توی همین زمینه نشون داد درحالیکه خیلی از کودکان، استعدادهای درخشانی از خودشون نشون میدن، تعداد نسبتا کمی از اونا به دستاوردهای قابلتوجهی میرسن. ازطرف دیگه اونایی که توی مدرسه، نشونههای هوش و ذکاوت کم از خودشون نشون میدن، معمولا خیلی بیشتر از همسنوسالهای با استعدادشون به موفقیت میرسن.
خلاصه کتاب چیرگی مثالی از داروین و پسرعموش، یعنی فرانسیس گالتون رو برای ملموستر کردن این موضوع برامون آورده. برخلاف داروین که پسربچهی باهوشی نبود، فرانسیس ضریب هوشی بالایی داشت؛ بهطوریکه اون رو به چشم یه نابغهی خارقالعاده میدیدن، بااینحال، امروزه این داروین هست که ازش بهعنوان دانشمند یاد میشه و کسی حتی اسم فرانسیس رو هم بلد نیست.
استادی یا چیرگی به این بستگی نداره که تو آدم بااستعدادی باشی یا نه؛ باید دید یه نابغهی ماهر و یه آدم عادی برای تبدیلشدن به یه استاد ماهر چه کارایی میکنن؟ اینا پا جای پای اساتید بزرگ قبلی میذارن. هرکدوم از اونا توی رشتهی خودشون کنکاش و اکتشاف میکردن و به شکلی مشغول میشدن. همچنین ذهن خلاق و آزاد رو توی خودشون پرورش و درنهایت مسیرشون رو بهسمت چیرگی و تسلط کامل ادامه دادن.
طبق خلاصه کتاب چیرگی، رسیدن به مرحلهی استادی سه مرحله داره: مرحلهی اول شاگردی کردن، مرحلهی دوم عملگرایی خلاقانه و مرحلهی سوم چیرگی یا فعال شدن ذهن شهودی هست.
این سه مرحله پلههای یه نردبون کوتاه به سمت چیرگی هستن؛ توی مرحلهی اول ما یه تازهوارد هستیم مثل وقتیکه وارد یه کشور دیگه میشیم که زبانش رو بلد نیستیم یا وارد یه محیط کاری جدیدی میشیم که هنوز باهاش انس نگرفتیم.
توی مرحلهی دوم با تمرین و تکرار و عملگراییِ خلاقانه روی کاری که انجام میدیم، اشراف کامل پیدا میکنیم و درنهایت درمرحلهی مرحلهی آخر، دانش و تجربهی ما از کار بهقدری زیاد شده که میتونیم روی کار یا مسائل مربوطه احاطهی کاملی داشته باشیم.
اگه تو هم میخوای از یه آدم معمولی به استادی که روی کارهاش چیره شده تبدیل بشی، مطالعهی خلاصه کتاب چیرگی میتونه گزینهی مناسبی برای شروع باشه.
- اگه میخوای تو زمینهی فعالیت حرفهایت یهپا متخصص بشی
- اگه فکر میکنی این درس و تحصیله که آیندتو میسازه