خلاصه کتاب اثر لوسیفر برمبنای یه آزمایش روانشناسی واقعی و حیرتانگیزی نوشته شده که بهخاطر تغییر رفتار شیطانی شرکتکنندهها، برگزارکنندهها مجبور به متوقفکردنش شدن. این کتاب میخواد بگه که همهی ما آدما توی موقعیت مقتضی از انجامدادن کارهای شرورانه ابایی نداریم.
بیا یهکم برگردیم عقب، یه نگاهی به گذشتهت بنداز. تاحالا شده توی موقعیتی که هیچکس حواسش بهت نیست، چیزی رو برداری که مال خودت نیست؟ اکثر آدما این کار رو کردن. هرچند که میتونیم بگیم این آدما شرور یا بدذات یا حتی دزد نیستن؛ اما این دزدیهای کوچیک، تمایلات ما برای انجام کارهایی رو نشون میده که اگه شرایط عادی بود، هیچوقت انجامشون نمیدادیم.
طبق نظر خلاصه کتاب اثر لوسیفر، همهی ما باتوجهبه شرایطی که در اون قرار داریم یا اتفاقاتی که برامون پیش میاد میتونیم تصاویر متفاوتی از خودمون رو به بقیه نشون بدیم؛ ممکنه کسی رو ببینی که خیلی آدم خوبیه و همیشه به بقیه کمک میکنه، ولی باید این رو هم در نظر داشته باشی که آیا اون آدم همیشه مهربونه؟ حتی وقتی همه چیز به ضررشه؟ مسلما نمیشه بهطور قطعی جواب مثبت داد.
اینکه خیلی از آدمها با یه شخصیت خوب یا بد بهدنیا میان، یه تصور اشتباهه که بین مردم رایجه؛ علاوهبراین یه تصور اشتباه دیگه هم بین مردم وجود داره، اونم اینه که اکثر آدما فکر میکنن شخصیت افراد همیشه ثابت میمونه و هیچوقت تغییر نمیکنه. این دیدگاه دربارهی رفتار آدما رو بهسادگی میشه رد کرد. مثلا به این فکر کن که چجوری با صمیمیترین دوستت رفتار میکنی. حالا این رفتار رو با رفتار خودت درمقابل بچهها مقایسه کن. آیا رفتارت توی هر دوتا شرایط یکیه؟ احتمالا نیست؛ اما چرا؟ شخصیت انسان همیشه ثابت نیست. اینکه کی هستی و چطور رفتار میکنی، به شرایط اجتماعی و موقعیتی که توش قرار میگیری بستگی داره که خلاصه کتاب اثر لوسیفر اسم این رو رویکرد موقعیتی گذاشته.
خلاصه کتاب اثر لوسیفر بهمون میگه، همهی ما شیطانی در درونمون داریم که بعضی وقتها بیدار میشه و منِ خبیث رو به همه نشون میده. با شنیدن اسم شیطان یا لوسیفر، اون فرشتهی محبوب خدا میاد تو ذهنمون که بهخاطر نافرمانی و سجده نکردن مقابل انسان از بهشت اخراج و بعد از اون هم تبدیل به شیطان شد و جهنم رو ساخت؛ این اتفاق سرآغاز بهوجود اومدن بدیها توی دنیا شد؛ اما موضوع خلاصه کتاب اثر لوسیفر دربارهی این نافرمانی نیست. این کتاب بهجای بهشت و جهنم و صحبت دربارهی فرشتهها، دربارهی خودِ انسان حرف میزنه و بهت نشون میده که چطور رفتار یه آدم بهظاهر خوب و موجه توی موقعیت مقتضی در کوتاهترین زمان میتونه به بدترین شکل ممکن تغییر کنه.
خلاصه کتاب اثر لوسیفر نشون میده که چطور آدمای خوب میتونن یهشبه تبدیل به آدمای شرور و خبیث بشن؛ این اتفاق بهاسم اثر لوسیفر شناخته میشه؛ یعنی حتی فرشتهها هم میتونن تحت شرایطی خاص به موجود بدی تبدیل بشن. پس میتونیم نتیجه بگیریم که هیچ موجودی ذاتا خبیث نیست، بلکه عوامل مختلفی باعث بیدار شدن شرارت میشه.
از طرف دیگه خلاصه کتاب اثر لوسیفر میگه توی این بحبوحه که همه دارن تبدیل به آدمای شرور و شیطانصفت میشن، ولی تو میتونی همیشه یه قهرمان و آدم خوب باشی. قهرمانها دو ویژگی مهم دارن؛ اول اینکه سراغ کارهایی میرن که بقیهی آدما بهش اهمیت نمیدن، دوم اینکه بقیه رو به خودشون ترجیح میدن. همهی ما توانایی تبدیلشدن به یه قهرمان خوب یا یه هیولای شرور رو توی وجودمون داریم؛ پس بهتره روی قهرمانبودن تمرکز کنی و وقتی با یه وضعیت دشوار روبهرو میشی، تمرکزت رو از خوببودن برنداری.
هیچ انسانی شرور بهدنیا نمیاد؛ بلکه شرایط موجود ممکنه ما رو تبدیل به یه شیطان کنه. درواقع استانداردهای اخلاقی آدما بیشتر از چیزی که فکرش رو بکنی، ممکنه بهسمت فساد بره؛ ولی درنهایت این خودت هستی که تصمیم میگیری یه انسان شرور باشی یا یه قهرمان نیکوصفت.
تو میتونی خلاصه صفر تا صد کتاب اثر لوسیفر نوشتهی فیلیپ زیمباردو رو همین الان توی سایت و اپلیکیشن خلاصه کتاب چکیدا مطالعه کنی.
- اگه میخوای بدونی چطور آدمای بهظاهر خوب یهو شیطانصفت میشن
- اگه نمیدونی چطور در برابر شرارتها مقاومت کنی