خلاصه کتاب پادزهر برای اوندسته از آدمایی نوشته شده که طاقت مثبتاندیشی افراطی که این روزها توی رسانههای اجتماعی تبلیغ میشه، ندارن.
این کتاب با دیدهی شکآلود به توصیههای خودیاری در پرفروشترین کتابهای جهان نگاه میاندازه و سعی میکنه تا نگاه جدید و متفاوتی رو دربارهی احساساتی مثل خوشبختی، رضایت و لذت بهت ارائه کنه.
خلاصه کتاب پادزهر مجموعهای از سفرها در میان افرادی هست که در یک تفکر واحد و متفاوت دربارهی زندگی اشتراکنظر دارن. این آدمها برخلاف جریان آب، باور دارن که تلاش مداومِ ما برای ازبینبردنِ احساسات منفی نهتنها باعث بهبودی حالمون نمیشه، بلکه بهطور برعکس، نتیجهی بدتری رو برامون بههمراه میاره.
آلبر کامو، نویسندهی مطرح فرانسوی دربارهی خوشبختی جملهی جالبی داره:
«هرگز خوشبخت نخواهی بود، اگر دائما در جستوجوی مولفههای خوشبختی باشی و هرگز زندگی نخواهی کرد، اگر مدام بهدنبال معنای زندگی باشی.»
این کتاب ازطریق علم روانشناسی و تامل در آثار فلاسفه و نویسندگان بزرگ تاریخ، جملهی آلبر کامو رو اثبات میکنه و بهت نشون میده که برخلاف تصور، جملات تاکیدی و انگیزشی، بهجای اینکه تاثیر مثبتی رو ذهن و افکار ما داشته باشن، بهطور ناخودآگاه آسیبپذیریهای ما رو پررنگتر میکنن.
نویسنده پیشنهاد میده که یه مسیر منفی برای رسیدن به شادی و موفقیت وجود داره و اون مسیر چیزی نیست جز پذیرش چیزهایی که عمرمون رو صرف تلاش برای اجتناب و سرکوبِ اونها میکنیم.
این پیام براندازانه و عجیبوغریب کتاب هست که ریشهی طویلی داره؛ از فلسفه رواقیون بگیر تا رومیان باستان و حتی بوداییها!
اگه دنبال کتابی میگردی که حرف متفاوتی برای گفتن داشته باشه و باورهای فعلیت رو دربارهی شادی، خوشبختی و موفقیت به چالش بکشه، قطعا کتابی بهتر از کتاب پادزهر پیدا نخواهی کرد.
قسمتی از خلاصه کتاب پادزهر:
تاحالا دقت کردی کتابهای خودیاری فقط داستانهایی رو تعریف میکنن که آخرشون خوشه؟ مثلا داستان آدمی که ریسک کرد و میلیاردر شد یا کسی که بهسختی تلاش کرد و به یه دستاورد ناممکن رسید. نمیدونم قضیه چیه؛ ولی بههرحال هر چی که هست، هیچوقت زندگینامهی آدمایی که دل به دریا زدن و رویاهاشون رو دنبال کردن، اما درنهایت شکست خوردن، توی این کتابا ذکر نمی شه.
این بهخاطر این واقعیته که برخلاف ادعای مربیان و طرفداران خودیاری، بالاخره همهی ما توی یه مرحلهای از زندگی شکست میخوریم.
جالبه بهت بگم بعضی از این مربیها تا جایی پیش رفتن که حتی از حذف کلماتی مثل «غیرممکن» از لغتنامهها حمایت میکنن؛ مثلا شخصی بهاسم دکتر شولر که بیشتر از ۳۵تا کتاب خودیاری نوشته، توی سمینار «انگیزه بگیر» داخل سنآنتونیو از مخاطبینش خواست که کلمهی «شکست» رو از لغتنامه حذف کنن و متعصبانه روی قدرت مثبتاندیشی تاکید کرد. بااینحال اون فقط چند روز بعد از این سمینار اعلام ورشکستگی کرد و درواقع اعتبار ایدهی خودش رو ازبین برد.
علاوهبر این یه مطالعه هم وجود داره که این پدیده رو روشنتر میکنه. توی این مطالعه محققان بعد از بررسی دقت کسایی که پیشبینیهای اقتصادی خودشون رو توی رسانهها بیان کرده بودن، به یه نتیجهی شگفتانگیز رسیدن؛ اینکه کسایی که افراطیترین و هیجانزدهترین پیشبینیها رو انجام داده بودن، به همون اندازه که درست میگفتن، ممکن بود اشتباه کنن.
بهعبارت سادهتر اونا از بقیهی پیشبینیکنندهها بهتر نبودن؛ بلکه صرفا پیشبینیهای ریسکیتری انجام داده بودن. جالب اینجاست که رسانهها فقط پیشبینیهایی رو تحسین کردن که درست از آب دراومدن و بهندرت پیش اومد که توجهی به بقیه بکنن.
این مطالعه نشون میده انکار شکست به این معنی نیست که شکست وجود نداره. همه شکست میخورن و تظاهر به اینکه خلاف این قضیه صادقه، مثل تظاهر به اینه که انسان جاودانهست. واقعیت اینه که هرچی زودتر با شکست و فناپذیری خودمون کنار بیایم، زندگی سالمتر و شادتری خواهیم داشت.
اگه دوست داری کتاب پادزهر رو بخونی، اما فرصت کافی نداری، خبر خوب اینه که چکیدا صفر تا صد این کتاب رو برات خلاصه کرده و همین الان میتونی خلاصه کتاب پادزهر رو بهطور کامل توی سایت و اپلیکیشن چکیدا بخونی یا بشنوی.
- اگه به مقولهی خوشبختی و رضایت در زندگی علاقهمند هستی
- اگه دنبال درک تازهای دربارهی خیلیاز پیشفرضهای زندگی میگردی