اداره کل اردوگاههای کار و اصلاح که مخفف این عبارت بهزبان روسی، کلمهی گولاگ میشد، اسم نهادی بود که ادارهکردن اردوگاههای کار اجباری رو در نواحی دورافتادهی اتحاد جماهیر شوروی در زمان حکومت استالین بهعهده داشت.
کتاب مجمع الجزایر گولاگ که خلاصهی صفر تا صدش در سایت چکیدا تهیه شده، تلاشی از سمت الکساندر سولژنیتسین برای برملاکردن ظلم و جنایت رژیم استالین در این اردوگاهها هست. سولژینیتسین که خودش بهخاطر قلم تند و تیزش و نظریات انتقادیش نسبتبه حکومت، به کار توی اردوگاههای گولاگ محکوم شد، با نوشتن کتاب مجمع الجزایر گولاگ سعی کرد دربارهی حقیقت وحشتناکی در پسِ پردهی آهنین صحبت کنه که دنیا و حتی خود مردم شوروی، دربارهش اطلاعی نداشت.
دربارهی آمار زندانیهای این اردوگاهها حرف و حدیثهای زیادی وجود داره. برخی آمار میگن که بین سالهای ۱۹۲۹ تا ۱۹۵۳ که با مرگ استالین همزمان بود، فقط حدود ۱۴میلیوننفر از مردم روسیه (نه بقیهی جماهیر شوروی) به کار توی اردوگاههای گولاگ محکوم شدن.
نکتهی عجیب و ترسناک دربارهی این حجم عظیم از زندانیها اینه که اکثر این آدما بیگناه بودن؛ مثلا خود سولژنیتسین توی کتاب مجمع الجزایر گولاگ میگه، به چشم خودم دیدم که یه بچهای رو بهخاطر دزدیدنِ چندتا میوه به کار اجباری محکوم کرده بودن.
شرایط ضدانسانی بهقدری توی این اردوگاهها شدید و خارج از تصور بوده که گویا توی اولین کنگرهی حزب کمونیست بعد از مرگ استالین و زمانی که خروشچف بهعنوان جانشین و دبیر کل حزب انتخاب شده بود، بهشدت به جو خفقان و سرکوبِ شدید روسیهی استالینی تاخته و از دوران حکومت استالین بهعنوان لکهی ننگ اتحاد جماهیر شوروی اسم برده.
خلاصه کتاب مجمع الجزایر گولاگ با اشاره به تمام این مسائل و تشریح شرایط سخت اردوگاههای گولاگ، خواننده رو به بهترین شکل ممکن با جو وحشتناک اردوگاه و سیستم قضائی فاسد شوروی آشنا میکنه.
سولژنیتسین در ابتدای کتاب مجمع الجزایر گولاگ این جملهی قابلتامل رو نوشته: «تقدیم به همهی آنانی که چندان زنده نماندند که این حکایتها را بازگویند و باشد که از سر تقصیرِ من که همهچیز را ندیدم، همهچیز را بهخاطر نسپردم، همه را بهفراست درنیافتم، درگذرند.»
بخشی از متن خلاصه کتاب مجمع الجزایر گولاگ:
«در سال ۱۹۴۹، من و تنی چند از دوستان به گزارش شایستهی توجهی برخوردیم که در مجلهی طبیعت، آکادمی علوم انتشار یافته بود. در آن گزارش، به حروف ریز، نوشته شده بود که در خلال کاوشهایی که در حوزهی رود کولیما، بهنحوی از انحاء، به کشف تودهای یخِ زیرزمینی توفیق یافتهاند که گواه رود کهنی میتواند باشد که دستخوش انجماد شده است و در این رود نمونههایی هم از حیوانات یخزده پیدا شدهاند که دهها هزارسال میزیستهاند.
به شهادت دانشمندی که خبرنگار مجله باشد، این ماهیها یا سمندرهای آبی چنان تروتازه مانده بودن که اعضاء گروه کاوش بیدرنگ یخ را شکستهاند و این نمونههای دورهی پیشاز تاریخ را جابهجا با ولع و لذت خوردهاند.
خوانندگاه اندک این مجله، بیگمان، از شنیدن این خبر که گوشت ماهی ممکن است چنان مدت درازی در میان یخ تروتازه بماند، دستخوش تعجب شدند؛ اما شمار کسانی که توانستند به مفهوم حقیقی و حماسی این گزارشِ دور از احتیاط راه ببرند، از این هم بسی کمتر بود.
ما، هماندم به کنه قضیه پی بردیم. یک راست، همهی صحنه را تا کمترین تفاصیلِ آن به تصور آوردیم؛ آنان که در این کاوشها مشارکت داشتهاند، یخ را با عجلهای دیوانهوار شکستهاند، مصالح عالیهی ماهیشناسی را زیرپا گذاشتهاند، بهضرب آرنج راهی برای خودشان گشودهاند و شقههای گوشتِ هزارانساله را از چنگ یکدیگر ربودهاند، کشانکشان تا پای آتش بردهاند، یخ گوشت را آب کردهاند و برای سیرکردن شکمشان با حرص و ولع خوردهاند.
و اگر ما به کنه قضیه پی بردهایم، برای این است که خودمان در زمرهی آن گروه کاوش بودیم؛ البته گروه کاوش که چه عرض کنم. بهتر است بگوییم، زندانیان اردوگاههای کار اجباری گولاگ؛ زیرا آنها یگانهی افرادی روی زمین هستند که میتواند گوشت سمندرِ آبی هزارانساله را با ولع و لذت بخورند.»
- اگه قبلا اسم اردوگاههای گولاگ به گوشِت خورده، اما راجعبه حقیقت بیرحم گولاگ اطلاعی نداری
- اگه دوست داری راجعبه ماهیت مکتب کمونیسم بیشتر بدونی