یه لحظه به تصمیماتی که درطول روز میگیری، فکر کن؛ اینکه چی میخوای بپوشی، چطور میخوای بری سر کار یا برای کارهات از چه نوع کامپیوتری استفاده میکنی. احتمالا فکر میکنی همهی این تصمیمات رو خودت بهطور آگاهانه گرفتی؛ مگه نه؟ راستش نه. به احتمال زیاد همهی این انتخابها نه بهطور مستقیم، بلکه بهطور غیرمستقیم و استراتژیک توی ذهنت کاشته شدن تا متقاعدت کنن که خودت اونا رو انتخاب کردی. توی واقعیت پشت اون لباس یا کامپیوتری که استفاده میکنی، یه برنامهی ماهرانه برای دستکاری طرز تفکر تو وجود داره که بهش میگن پروپاگاندا.
خلاصه کتاب پروپاگاندا از ادوارد برنیز، بهت نشون میده که حکومتها چطور ازطریق پروپاگاندا، افکاری رو توی سر مردمشون میکارن که خودشون باهاش موافقن. نویسندهی این کتاب، یعنی ادوارد برنیز، توی دههی ۱۹۲۰ در دستگاه تبلیغاتی دولت آمریکا مشغول به فعالیت شد و خودش رو بهعنوان «جوساز پروپاگاندا» معرفی کرد. جالبه بدونی که این آقا، خواهرزادهی زیگموند فروید، یعنی یکیاز بزرگترین روانشناسان تاریخ بوده که نظریات ساختارشکنانهای راجعبه مسائل روانشناسی ارائه میکرد. از اونجایی که میگن حلالزاده به داییش میره، شاید بیراه نباشه که افکار و راهوروش متفاوت ادوارد برنیز رو از داییش، یعنی زیگموند فروید بدونیم.
فروید معتقد بود که تمایلات غیرمنطقی و ناخودآگاه، تصمیمگیریهای ما رو هدایت میکنن. ادوارد برنیز هم با مطالعه روی این موضوع، بعدها به این نتیجه رسید که این تمایلاتِ غیرمنطقی صرفا تصمیمگیری افراد رو بهدست نمیگیره؛ بلکه حتی میتونه جوامع رو شکل بده یا اونا رو تضعیف کنه.
حالا سوال اینجاست که اگه واقعا چنین عارضهای توی جامعه وجود داره، پس راه علاجش چی هست؟
ادوارد برنیز برای این سوال یه جواب داره: پروپاگاندا.
برنیز معتقد بود که پروپاگاندا دو جنبهی مثبت و منفی داره و دولتها هم میتونن در جهت ایجاد افکار مثبت در جامعه ازش استفاده کنن و هم در جهت فریب افکار عمومی از پروپاگاندا بهره ببرن.
اگه دوست داری این کتاب رو بخونی و ببینی که حکومتها چطور از پروپاگاندا در دستگاه تبلیغات حکومتیشون استفاده میکنن، میتونی همین الان خلاصه کتاب پروپاگاندا رو در سایت و اپلیکیشن چکیدا بخونی یا بشنوی.
- اگه میخوای بدونی که چطور حکومتها به افکار عمومی جهت میدن
- اگه در حوزهی بازاریابی فعالیت میکنی یا صاحب کسبوکار هستی