«هدف وسیله رو توجیه میکند.» این عصارهی کلام خلاصه کتاب شهریار ماکیاولی هست. کتاب شهریار بهعنوان مرجع اصلی دیدگاه ماکیاولیسم شناخته میشه. درواقع این کتاب رسالهی سیاسی ماکیاولی برای داشتن یه حکومت قدرتمند و باثبات هست.
فرانسیس بِیکن، سیاستمدار و نویسندهی برجستهی انگلیسی دربارهی ماکیاولی و کتاب شهریار این جمله رو نوشته: «ما به ماکیاولی و نویسندگانی مانند او بدهکاریم. آنها باز و بدون ملاحظه، به جای اینکه بگویند «انسانها باید چه بکنند» به ما گفتند که: انسانها واقعا چه میکنند.»
نیکولو ماکیاولی فیلسوف، شاعر و سیاستمدار ایتالیایی بود که سال ۱۴۶۹ توی شهر فلورانس بهدنیا اومد. خانوادهی فقیری داشت؛ اما هوشمندیش باعث شد تا به دستگاه قدرت وارد بشه و بتونه خیلی زود پیشرفت کنه و جایگاه نایب رئیس دیوان جمهوری رو بهدست بیاره. این جایگاه ماکیاولی باعث شد تا سیاستمدارهای مختلفی رو ببینه و درعینحال زندگی مردم رو هم از نزدیک لمس کنه. ترکیب سیاست و جامعهشناسی و تفکر عمیق این نویسنده روی این دو موضوع باعث شد تا ماکیاولی به یه صاحبنظر برجسته در حوزهی سیاست تبدیل بشه.
تجربههای سیاسی و اجتماعی ماکیاولی باعث شد تا کتاب شهریار نوشته بشه. توی کتاب شهریار ماکیاولی دربارهی ویژگیهایی میگه که یه حکومت رو مقتدر و قدرتمند میکنه و یه حکومت رو متزلزل و سست میکنه.
ایدههای سیاسی این نویسنده خیلی رک و بیپرده هست؛ بهخاطر همین، شاید با خوندن این کتاب، احساس منفیای نسبتبه ماکیاولی پیدا کنه؛ اما بههرحال، این کتاب رو بهعنوان مهمترین رسالهی سیاسی تاریخ میشناسن.
ماکیاولی باور داشت که مصلحت دولت و حکومت ارجحتر از هرچیز دیگهای هست و هروقت برای نجات کشور نیاز به تصمیمگیری قطعی وجود داشت، نباید بذاریم ملاحظاتی مثل انساندوستی، عدالت و… مانع از تصمیمگیری درست بشه.
در بخشی از متن کتاب شهریار ماکیاولی میخونی که:
«داشتن صفات خوب چندان مهم نیست. مهم این است که پادشاه فن تظاهر به داشتن این صفات را خوب بلد باشد. حتی از این هم فراتر میروم و میگویم که اگر او حقیقتاً دارای صفات نیک باشد و به آنها عمل کند به ضررش تمام خواهد شد در حالی که تظاهر به داشتن این گونه صفات نیک برایش سودآور است.
مثلاً خیلی خوب است که انسان دلسوز، وفادار، باعاطفه، معتقد به مذهب و درستکار جلوه کند و باطناً هم چنین باشد. اما فکر انسان همیشه باید طوری معقول و مخیر بماند که اگر روزی بکار بردن عکس این صفات لازم شد به راحتی بتواند از خوی انسانی به خوی حیوانی برگردد و بیرحم و بیعاطفه و بیوفا و بیعقیده و نادرست باشد».
وقتی این کتاب نوشته شد، ۱۹سال اجازهی چاپ نداشت و وقتی هم که چاپ شد، خیلیاز افراد ماکیاولی رو بهداشتن نیات شوم و آشوبآفرین برای برپایی حکومت خودکامه محکوم کردن؛ اما ماکیاولی صرفا چیزی رو توی این کتاب بیان کرد که تمام حکومتها، ازجمله حکومتها امروزی، به اونها پایبند هستن و اجراش میکنن.
شاید بزرگترین خدمتی که ماکیاولی با نوشتن این کتاب انجام داد، نشوندادنِ چهرهی پنهان قدرت و قدرتمندان بود که هنوز هم همهی حکومتها سعی میکنن تا اون چهره رو پنهان نگه دارن.
- اگه به رسالههای سیاسیفلسفی علاقه داری
- اگه برات جالبه که چرا توی سیاست، اخلاق معنایی نداره