خلاصه کتاب در باب حکمت زندگی آرتور شوپنهاور به طور شگفتانگیزی بهت یاد میده چطور شاد باشی یا اصلا بهطور دقیقتر بهت میگه شادی و سعادت واقعی چیه و کجا میشه پیداش کرد؟ تو زمانهای قدیم این مسئله ابتداییترین چیزی بود که فیلسوفان یونانی بهش رو آوردن و اصطلاح یودومونیا رو بکار بردن. آرتور شوپنهاور در این خلاصه کتاب سعی داره هم تعریفی برای خوشبختی ارائه بده و هم بگه که چطور به این خوشبختی برسیم.
اکثر ما شوپنهاور رو بیشتر با فلسفه تاریکش شناختیم. اون معتقده تو این جهان شر همیشه بر خیر پیروزه و انسان تو طول تاریخ نتونسته به خوی حیوانیای که داره غلبه کنه و هرچیزی که توی تاریخ بوده جنگ و فساد و تاریکی بوده و به همین روال هم تا همیشه ادامه داره، ولی شوپنهاور تو خلاصه کتاب در باب حکمت زندگی از فلسفهای حرف میزنه که ما رو به سمت سعادت هل میده؛ البته نه اون سعادتی که همهی ما تو ذهنمون داریم.
شوپنهاور در خلاصه کتاب در باب حکمت زندگی به زبان خیلی ساده به مطالب زیادی دربارهی زندگی، ارتباط ما با دنیای اطراف و ارتباط ما با خودمون پرداخته و خوندن اینا رو برامون خیلی راحتتر کرده. اون تو یکی از قسمتهای این خلاصه کتاب میگه، آدما احترام زیادی برای افکار و نظرات بقیه قائل میشن تا افکار خودشون، اگه انسان از لحاظ اطلاعات و علم، پر از آگاهی باشه، دنیای بیرون تو نظرش پوچ و بیارزش و چیزهایی که باعث خوشحالی بقیهی مردمه، دیگه براش معنا و مفهومی نداره.
با خوندن خلاصه کتاب در باب حکمت زندگی میفهمی که سعادت یعنی تداوم شادی و دشمن سعادت هم رنج و بیحوصلگیای هست که در زندگی داریم. حالا همین شادی به چیزهای زیادی وابستهست.
اول از هر چیزی شخصیت، موضوع مهمیه. باید بدونی که تو کی هستی. شخصیت فقط کاراکتر تو نیست؛ بلکه سلامت، قدرت، زیبایی، خلقوخو، اخلاقیات، هوش و تحصیلات تو رو هم دربرمیگیره. این ویژگیها بهطورکلی توی طبیعت انسان وجود داره و برای حاکمیت شادی بر زندگی انسان بسیار مهمه. مهمتر از همه، اینه که اون فرد از چی ساخته شده و این موضوع بزرگترین نقش رو برای داشتن حال خوب داره؛ مثلا همینکه سلامت هستی رو درنظر بگیر؛ بدیهیه که گدای سالم از شاهزادهی بیمار شادتره.
دومین موضوع داراییهای انسانه. ثروت مادی، نیازهای واقعی و اساسی رو برآورده میکنه؛ ولی چیزی بیشتر از اینا بهت نمیده. دارایی واقعا نمیتونه هیچوقت باعث رضایت کاملت بشه یا کمبود ثروت درونی رو جبران کنه. شادی از جای دیگهای سرچشمه میگیره؛ برای همینه که ثروتمندها با وجودی که از نظر اقتصادی مشکلی ندارن، ولی لزوماً شاد نیستن.
آخرین مورد به جایگاه و وجههی انسان مربوط میشه؛ یعنی اینکه نظر بقیه دربارهی تو چیه. کسی که از درون ثروتمند باشه، برخلاف انسان ناآگاه، به نظرات دیگران کمتر توجه میکنه و فقط به زندگی خودش مشغوله. شوپنهاور در خلاصه کتاب در باب زندگی میگه: «موجودی که ارزشمند بودن یا نبودن اون وابسته به نظر دیگران باشه، چه موجود اسفباریه!» بهترین ترجمه کتاب در باب حکمت زندگی از آقای محمد مبشری هست که برای تک تک کلمات و جملات کتاب احساس مسئولیت نشون داده.
اگه تو هم آدمی هستی که نظر بقیه برات مهمه و از این موضوع رنج میکشی و میخوای از این حالت خلاص بشی خلاصه کتاب در باب زندگی میتونه بهترین نقطهی شروع برات باشه.
- اگه فکر میکنی شخصیت فقط تو کاراکتر آدما خلاصه میشه
- اگه برات جالبه که بدونی برای شاد بودن باید چه چیزهایی داشته باشی